|
100 میلیون یورو اعتبار برای توسعه فاضلاب خوزستان چه شد؟!
دولت موظف است خسارات مردم را پرداخت کند
مجتبی یوسفی*: مردم اهواز و خوزستان همواره پای انقلاب و نظام ایستادگی کردهاند ولی متاسفانه در سالهای گذشته هر از گاهی شاهد مشکلات ناراحتکننده و بحرانهایی در استان خوزستان هستیم؛ مردم بیشتر از این نمیتوانند کاستیها را تحمل کنند. بارها مشکل خوزستان در بخش زیرساختها را مطرح کردهایم؛ به دلیل عدم توجه و توسعه نامتوازن در این استان طی ادوار گذشته مشکلات امروز که دامنگیر مردم شده به وجود آمده است. مردم این استان همیشه گرفتار بحران هستند؛ در تابستان روستاها گرفتار ریزگردها و تامین آب شرب هستند به طوری که 700 روستا در خوزستان فاقد آب شرب است. این در حالی است که مردم این استان در کنار 5 رودخانه بزرگ و 5 سد بزرگ که به تمام کشور از نظر تامین برق و آب خدمات میدهند ساکنند ولی خودشان در کنار رودخانه، آب شرب ندارند!
در زمستان هم به دلیل تغییر اقلیم صورت گرفته شرایط کنونی برایشان رقم خورده است؛ اینکه یک پیرزن عشایر و عرب و غیور خوزستان بگوید ما دعا میکنیم باران نیاید بسیار تاسفبار است. در 2 سال گذشته شاهد بودیم در اهواز، ماهشهر، بندر امام و خرمشهر دولت تعهداتی را در زمینه احداث شبکه فاضلاب داده بود اما عملی نشد. برخی استانها مثل خوزستان و سیستانوبلوچستان مردمشان برای نیازهای اولیه مثل آب شرب و عدم هدایت فاضلاب دچار مشکلات عدیدهای هستند. قیمت لوازم خانگی چند ده میلیون افزایش یافته؛ به جای اینکه به مردم برای تامین لوازم زندگی کمک کنیم به خاطر سوءمدیریت همه ابزار زندگی مردم در خوزستان را به زیر آب هدایت کردیم.
۲ موضوع در این زمینه وجود دارد؛ یکی تعهدات دولت طی سنوات گذشته برای تامین و تزریق اعتبارات برای توسعه و تکمیل شبکه فاضلاب که رهبر حکیم انقلاب شخصا ورود کرده و سال گذشته 100 میلیون یورو از صندوق را برای این امر اختصاص دادند اما متاسفانه دولت از این 100 میلیون یورو، تازه ماه گذشته 17 میلیون یورو را تخصیص داد. این نشان میدهد مشکل مردم برای دولت اهمیت ندارد. سوءمدیریتهایی که در عدم توجه به اولویتها صورت میگیرد، بخش دیگری از مشکلات خوزستان است. منابعی در سالهای 84 و 85 به استان خوزستان آمد ولی معلوم نشد کجا هزینه شده است. من این مساله را تا آخرین روز نمایندگی دنبال خواهم کرد چون نیمی از وظیفه نمایندگی نظارت است.
6 ماه پیش به وزیر کشور تذکر دادم شما مدیریت بحران ندارید، مدیریت بحران در گام اول یعنی پیشگیری از بروز بحران نه اینکه صبر کنیم بحران به وجود آید بعد چندین برابر هزینه کنیم تا شاید مشکلات حل شود؛ این مدیریت بحران نیست. در سالهای 84 و 85 بالغ بر 149 میلیون دلار وام بانک جهانی به فاضلاب اهواز اختصاص پیدا کرد؛ مسؤولان پاسخ دهند این اعتبار چه شد، بعد از آن دستگیریهایی صورت گرفت اما چه دردی از مردم دوا شد؟ مسؤولان و نمایندگان وقت باید در این باره توضیح دهند.
3 ماه پیش طرح سوالی را از وزیر کشور مطرح کرده و به وزیر نیرو تذکر دادم تعهداتی که باید انجام میشد و نیمی از آن با شهرداری و نیم دیگر با سازمان آب و فاضلاب بود، چرا انجام نشده است؟ گفتم با عدم توجه به اولویتها در خوزستان چند وقت دیگر استان زیر آب خواهد رفت؛ امروز از ما گله میکنند که چرا دخالت میکنید، اجازه دهید شهرداری کارش را انجام دهد. من به عنوان نماینده با وجود اینکه مسؤولیت اجرایی ندارم اما از مردم خوزستان عذرخواهی میکنم ولی مشکلات امروز خوزستان قابل پیشگیری و پیشبینی بود. در بارندگی 12 میلیمتری امسال، اهواز را آب گرفت، سال گذشته 90 میلیمتر بارندگی در عرض 2 ساعت اتفاق افتاد و امسال بیشترین بارندگی که در یک روز ثبت شد، 30 میلیمتر بود.
با وجود اینکه به دولت و مسؤولان اجرایی تذکر دادیم اما اولویتبندیهای دولت دقیق نبود.
استاندار قبلی خوزستان با بودجه دولت میلیاردها تومان روی رودخانه رستوران ساخت؛ اگر برای لایروبی کارون اعتبار نیست، چرا پروژههای غیرضرور اجرا میشود. به شهرداری تذکر دادیم به جای هزینههای میلیاردی برای ساخت آبنما و نورپردازی شهر، شبکه آب سطحی را حداقل در نقاط بحرانی اصلاح کنید اما توجهی به تذکرات نشد. خوزستان در ۲ بخش عدم توجه به زیرساختها و نیز سوءمدیریتها با بهکارگیری مدیرانی که حد و اندازه آنها در اندازه مشکلات این استان نیست از یک بیماری مزمن رنج میبرد.
این موضوعات را بدون شک در مجلس دنبال میکنم، الان وقت کار است و فصل بودجه؛ دولت باید پای کار بیاید و اولویتبندیها بهگونهای باشد که مشکلات ابتدایی مردم خوزستان حل شود، این مشکلات زیبنده خوزستان با 3/14 درصد تولید ناخالص ملی کشور نیست.
* نماینده مردم اهواز و باوی در مجلس
ارسال به دوستان
حامد فخریزاده، فرزند دانشمند برجسته هستهای و دفاعی شهید دکتر محسن فخریزاده در گفتوگو با «وطنامروز» :
پدرم مخالف برجام بود
من هیچ وقت پدر را موافق برجام ندیدم، همیشه میگفتند این برجام هستهای بعد میشود برجام موشکی، بعدش میشود برجام حقوق بشر و این پایان ندارد، چرا که آمریکا هیچ وقت خوی گرگ بودن خود را کنار نمیگذارد
* سردار سلامی: قطعا از رژیم صهیونیستی انتقام سخت خواهیم گرفت
گروه سیاسی: هنوز مانده تا مردم ایران از وجوه شخصیتی و خدمات بزرگ دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان شهید محسن فخریزاده مطلع شوند. دلیل محروم ماندن مردم ایران از شناختن شهید فخریزاده طی 20 سال گذشته، تهدیدات امنیتی بوده که همواره علیه این دانشمند بزرگ مطرح بوده و صورت گرفته است. این هم نمودی دیگر از مظلومیت مردم ایران و جمهوری اسلامی و فرزندان برومند آن است. در روزهایی که انتقام از عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده، مطالبه نخست جریان انقلاب است و این انتقام قطعی به بخشی از هژمونی منطقهای جریان مقاومت تبدیل شده است؛ برخی تلاش دارند این انرژی را مصروف مسائل حاشیهای کنند. با این حال اما به نظر نمیرسد جز خبر انتقام قاطعانه از عاملان ترور فرزندان مقاومت، موضوع دیگری بتواند مساله تثبیت پیروزی جریان مقاومت در منطقه مهم غرب آسیا را تحتالشعاع قرار دهد. حامد فخریزاده، فرزند ارشد شهید محسن فخریزاده است. مصاحبه با پسر درباره پدر، هنوز هم شامل بسیاری ملاحظات و مصلحتهایی است که باعث میشود بسیاری مسائل مهم که باعث شناخت بیشتر مردم ایران از شهید فخریزاده میشود، مطرح و گفته نشود. با این حال حامد فخریزاده تا جای ممکن به برخی نکات مهم و کلیدی درباره مرام و منش پدر اشاره کرد. گفتوگوی «وطن امروز» با حامد فخریزاده، فرزند شهید محسن فخریزاده را میخوانید.
***
* به عنوان سؤال اول از ویژگیهای بارز اخلاقی و رفتاری پدرتان برای ما بگویید.
به نظرم نخستین ویژگی بارز شهید فخریزاده، تواضع ایشان بود. پدر اینقدر متواضعانه رفتار میکردند که در جمعهای کاری و خانوادگی اگر کسی ایشان را نمیشناخت، به ندرت میتوانست تشخیص بدهد ایشان چه جایگاه و مسؤولیتی دارد. ویژگی بعدی ایشان که در اخلاق و رفتارشان کاملا مشهود بود، نگاه توحیدی پدر بود. بارها میگفتند حتی این نشستن و برخاستنتان هم با نیت قربه.. الیالله باشد و سعی کنید کوچکترین کاری که انجام میدهید، برای خدا باشد. خب! پدر اهل مطالعات عرفانی و فلسفی بودند، قبل و بعد از نماز صبح تفسیر قرآن میخواندند، اشعار مولوی را میخواندند و مطالعات فلسفی داشتند و در حوزه فلسفه و عرفان نظری مطالعات خوبی داشتند که به نظرم باعث شده بود به این نگاه ژرف توحیدی برسند. پدر همانطور که بیان کردم نه فقط در عرفان نظری کار کرده بودند، بلکه در عرفان عملی نیز به مقام بالایی دست پیدا کرده بودند و این چیزی بود که ما از نزدیک شاهدش بودیم.
* کمی از فعالیتهای دوران نوجوانی و جوانی شهید فخریزاده در ابتدای انقلاب و زمان جنگ برایمان بفرمایید.
ایشان از سنین نوجوانی که ۱۵ سال داشتند، فعالیتهای انقلابی خودشان را شروع کردند. در همان سن نوجوانی جزو نخستین نفراتی بودند که در همین خیابان صفاییه قم در تظاهرات ضد رژیم ستمشاهی فعالیت داشتند و حضور پیدا میکردند. بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، برای تحصیل به تهران رفتند و بعد عضو سپاه شدند. در زمان جنگ تحمیلی هم در جبهه بودند. تا آنجایی که میدانم بیشتر در جبهه غرب کشور بودند و دوره کوتاهی هم در جبهه جنوب حضور داشتند. ایشان هیچ موقع اجازه ندادند ما از حضور ایشان در جبهه که خیلی معمول است، برای کسر خدمت سربازی و معافیت و این موضوعات استفاده کنیم، یعنی حتی در این زمینه هم رعایت میکردند.
* شهید فخریزاده متولد شهر قم بودند اما آیا اصالتاً هم قمی بودند؟
پدر متولد قم بود اما اصالت پدر، برای مهاباد اردستان اصفهان بود و در انتهای فامیلی ما پسوند مهابادی است. ایشان به هر دوی این شهرها افتخار و سعی میکردند پسوند مهابادی را بعضا خیلی با تاکید اعلام کنند. پدر چون در قم به دنیا آمده بودند و هم بزرگ شده قم بودند و هم خانواده پدر قم بودند یعنی مادر، پدر و برادران پدر در قم بودند، خیلی به این شهر رفت و آمد داشتند. پدر ارادت بسیار ویژهای به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها داشتند و گمان میکنم اینکه شهادت پدر مصادف شد با شهادت حضرت معصومه سلامالله علیها به دلیل همین ارادت ایشان به حضرت معصومه بود.
* در خبرها شنیدیم شهید فخریزاده بارها در معرض ترور بودند؛ کمی در این باره برای ما صحبت کنید.
بله! نخستین ترور پدر بازمیگردد به سال ۷۸ یعنی ۲۱ سال پیش. از آن موقع یعنی بیش از ۲۰ سال تا روز شهادت، پدر بارها در معرض ترور بودند که این ترورها با لطف و مشیت الهی، به انجام نمیرسید و ناموفق بود. بر حسب اتفاق، مسیر راه تغییر میکرد یا بر حسب اتفاق، زمان تردد تغییر میکرد یا اتفاقات دیگری میافتاد که ترور خنثی میشد و بعد که بررسی میکردند کشف میکردند که در مسیر تردد بمبگذاری کرده بودند یا کمین کرده بودند که این ترورها به شکست رسیده بود. با این حال هیچ موقع پدر حاضر نبودند به خاطر این ترورها کار خود را رها کنند و همیشه میگفتند اگر قرار است من در خانه بنشینم و کار نکنم، چه فرقی دارد که شهید بشوم یا نشوم؛ لذا برای خدمت دغدغه داشتند.
* بعد از شهادت ایشان، عدهای میخواستند دانشمند هستهای بودن شهید فخریزاده سانسور شود؛ نظر شما در این باره چیست؟
این نکته را فراموش نکنید که رشته تخصصی پدر، فیزیک هستهای بود و از شروع فعالیتشان در سپاه، اقداماتشان در همین موضوع بود و مهمترین نکتهای که وجود دارد اینکه پدر بسیار به حضرت آقا نزدیک بودند و جلسات زیادی با رهبر معظم انقلاب داشتند. خود حضرت آقا به صراحت در پیامی که به مناسبت شهادت پدر صادر فرمودند، نوشتند «دانشمند برجسته ممتاز هستهای و دفاعی کشور» که ناشی از شناخت کامل حضرت آقا از پدر است. اینکه برخی میخواستند دانشمند هستهای بودن ایشان را سانسور کنند یا جور دیگر به این ویژگی اشاره کنند که این بعد مهم پدر را مخفی کنند، من نمیدانم سهلانگارانه بود یا عامدانه و عالمانه ولی حوزه تخصصی دانش ایشان حوزه هستهای بود و حوزه کاریشان در وزارت دفاع بود.
* نظر شهید فخریزاده درباره مذاکره با آمریکا و برجام چه بود؟
پدر بارها میگفتند آمریکا مانند گرگ است و گرگ تا وقتی خوی گرگ بودن خود را کنار نگذاشته، قابل مذاکره نیست، پس آمریکا قابل مذاکره نیست. طبعا در برجام هم چنین رویکردی داشتند. شهید فخریزاده مخالف برجام بودند و من هیچ وقت پدر را موافق برجام ندیدم و همیشه میگفتند این برجام هستهای بعد میشود برجام موشکی، بعدش میشود برجام حقوق بشر و این ته ندارد، پایان ندارد، چرا که آمریکا هیچ وقت خوی گرگ بودن خود را کنار نمیگذارد. پدر همیشه میگفتند آمریکا و رژیم صهیونیستی مشکلشان با اصل نظام است و با اصل ایران مشکل دارند. مشکلشان با ایران هستهای یا ایران موشکی نیست، بلکه تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی و ایران وجود دارد، این جریانات ادامه دارد و با اصل نظام و ایران مشکل دارند.
* آیا شهید فخریزاده با شهید حاجقاسم سلیمانی مرتبط بودند؟
خب! ما از همه فعالیتهای پدر مطلع نبودیم ولی تا آنجا که میدانم پدر با حاجقاسم جلساتی داشتند و به بعضی مکانهای مرتبط با کارشان، با هم برای بازدید میرفتند اما بعد از شهادت حاجقاسم یادم نمیآید که پدر در جلسهای، سمیناری یا سخنرانی شرکت کرده باشند و در ابتدای صحبت خود با نام و سلام بر شهید حاجقاسم آغاز نکرده باشند. پدر خیلی به حاجقاسم علاقهمند بودند.
* بیان کردید ۲۱ سال شهید فخریزاده در معرض ترور بودند؛ کمی از شرایط زندگی خانوادگیتان در این ۲۱ سال با این شرایط بگویید.
خب! شرایط بسیار سختی بود برای ما. گفتن بعضی کلمات و جملات، در قالب بیان ساده است ولی اینکه ۲۱ سال هر روز صبح وقتی پدر از در خانه بیرون میرفت، معلوم نبود دوباره بازگردند قابل توضیح نیست. هر روز این ترس و دلهره با ما بود که پدر الان از در خانه بیرون رفتند دوباره به خانه بازمیگردند یا خیر؟ واقعا وصف این وضعیت قابل بیان نیست و در جملات نمیگنجد و این ۲۱ سال خیلی شرایط سخت و پرفشاری برای ما بود. طبیعتا پدر سعی میکردند این مسائل- خطر ترور و از این حرفها- در خانه نشر پیدا نکند که باعث نگرانی ما و مادر نشود ولی بعضی اخبار مثل صحبتهای نتانیاهو و اولمرت درباره ایشان پخش شده بود و ما هم شنیده بودیم. از آن طرف چون کار ما کار اقتصادی بود، برای کار اقتصادی و جریان کاری ما هم تبعاتی داشت و بسیاری از کسانی که با ما کار میکردند، بعد از انتشار این اخبار نگران این بودند که مبادا تحت تاثیر کار کردن با ما آنها هم اذیت شوند. خود ما هیچ موقع نمیتوانستیم با نام فامیلی خودمان مبادلات خارجی داشته باشیم یا کالا دریافت کنیم و هیچ سفر خارجی نمیتوانستیم برویم و این اتفاقات خیلی شرایط کاری و شرایط کسبوکار ما را تحتالشعاع قرار میداد. البته این نکته را باید تاکید کنم همه چیز بین زندگی ما و پدر شفاف بود و پدر هیچ موقع و باز تاکید میکنم هیچ موقع حتی در بدترین شرایط اقتصادی کاری از ما حمایت نمیکردند، چون نمیخواستند حتی کوچکترین شائبهای از حمایت یا رانت یا از این مسائل در کار ما وجود داشته باشد. اساسا پدر گمنام بودند. جدا از روحیات و اخلاقشان که به هیچ عنوان دوست نداشتند و اجازه نمیدادند ما از نام ایشان برای شرایط کاری خود استفاده بکنیم، جدا از این حرف، ایشان آنقدر گمنام بودند که نمیشد از نامشان استفاده کرد. بعد از شهادت پدر خیلی از دوستان، همکاران و حتی کارفرماهای چندین ساله که شاید ۱۵ سال با هم کار میکردیم، تماس گرفتند و به ما پیام دادند که شما را در تلویزیون دیدیم و تازه فهمیدیم که شهید فخریزاده پدر شما بودند.
* به عنوان سؤال آخر از جزئیات بیشتر ترور شهید فخریزاده اطلاعاتی به شما رسیده است؟
ما هم منتظر هستیم نهادهای امنیتی- اطلاعاتی ابعاد کامل این ترور را روشن کنند و آنها هنوز مشغول تحقیق و بررسی هستند اما میدانم چندین گروه و سازمانهای مختلف دارند روی این قضیه کار میکنند، چون ابهامات زیادی وجود دارد و موضوع خیلی پیچیدهتر از این حرفها بوده است. یک ترور ساده که چندتا تیر شلیک شده، نبوده و قضیه ترور پدر ابعاد بسیار پیچیدهای داشته است.
***
سردار سلامی در دیدار خانواده شهید فخریزاده:
قطعا از رژیم صهیونیستی انتقام سخت خواهیم گرفت
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان جنایت ترور شهید فخریزاده را پرداخت خواهند کرد، گفت: ملت ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
به گزارش سپاهنیوز، سردار سرلشکر پاسدارحسین سلامی با حضور در منزل شهید دکتر محسن فخریزاده، دانشمند هستهای و دفاعی ایران اسلامی با خانواده شهید دیدار و گفتوگو کرد.
بنا بر این گزارش، سرلشکر سلامی در این دیدار گفت: جنایت تروریستهای ددمنش، افتخار بزرگی را برای شهید دکتر فخریزاده خلق کرد و این دانشمند را همچون سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی که حین حیات، بارها انتقام خود را از آمریکاییها گرفته بود، مطرح کرد؛ به گونهای که دشمنان کینه شهید را از سالها قبل در دل داشتند.
وی افزود: فرزندان بزرگ این ملت که توسط شیطان بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مظلومانه ترور میشوند، افتخار بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان میآورند. فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: شهید دکتر فخریزاده دانشمند متخصص و متعهدی بود که سالها در گمنامی و مظلومیت به میهن اسلامی و مردم خود خدمت کرد اما خداوند متعال این چهره درخشان و سرفراز را همچون خورشیدی درخشان به عالمیان معرفی کرد و نامش برای همیشه تاریخ در آسمان اقتدار و عزت ایران اسلامی ماندگار شد.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهید دکتر فخریزاده به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فیسبیلالله بود رسید و این در واقع فوز عظیم است.
سرلشکر سلامی گفت: ساخت شخصیت مصمم، باوقار، بااراده و باصلابت شهید دکتر فخریزاده نمونه بارزی از فرزندان ایران اسلامی است که دشمنان هیچ گاه تاب تحمل این چنین مردان مومن و متعهد و دانشمندی را ندارند. هر چند از دست دادن این شخصیتهای بزرگ برای کشور دردناک است اما سند مظلومیت این کشور و ملت عظیمالشأن ایران است.
فرمانده کل سپاه با بیان اینکه چراغ راهی که شهیدان برافروختهاند هرگز خاموش نخواهد شد، تاکید کرد: بیتردید مسیر پر تلألؤ شهیدان بویژه شهید فخریزاده پرفروغتر از گذشته ادامه خواهد یافت. سرلشکر سلامی در پایان با بیان اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی با این اقدامات ناجوانمردانه، خود را به سمت سقوط و سرنگونی نزدیکتر کرد و این خونهای به ناحق ریخته هیمنه نظام سلطه را فروخواهد ریخت، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان این جنایتهای ددمنشانه را میپردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
سردار سلامی پیش از این نیز از اراده جمهوری اسلامی برای پاسخ مطمئن به عاملان ترور شهید فخریزاده خبر داده بود. فرمانده سپاه سهشنبه گذشته در مراسم گرامیداشت شهید محسن فخریزاده که در ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد، اظهار داشت: دشمنان باید منتظر واکنشهای جمهوری اسلامی ایران با کیفیت و وضعیتی که خودمان تعیین میکنیم، باشند. به ملت عزیز ایران اطمینان میدهیم واکنش قاطعی نسبت به ترور دانشمند هستهای خود خواهیم داشت. شهادت برای ما افتخار است و همانطور که شاهد بودیم حاجقاسم با شهادتش موجب ذلت استکبار شد و قطعا شهادت محسن فخریزاده نیز موجب ذلت دشمنان میشود و سرعت ما را در مسیری که انتخاب کردهایم بیشتر میکند.
پس از ترور شهید فخریزاده، واکنشهای متعددی از سوی مردم برای گرفتن انتقام خون شهید در فضای مجازی مطرح شد. برخی کارشناسان و مقامات سیاسی و نظامی نیز انتقام را حق ایران عنوان کردند و خواستار برخورد قاطع با دشمنان به منظور جلوگیری از اقدامات مشابه علیه ایران شدند.
* دیدار فرزندان شهدای شاخص با خانواده شهید فخریزاده
فرزندان شهدای شاخص انقلاب اسلامی و دفاعمقدس با حضور در منزل شهید فخریزاده، ضمن دیدار با خانواده فخریزاده، با آرمانهای این شهید و دانشمند برجسته تجدید میثاق کردند. به گزارش روابط عمومی وزارت دفاع، در این دیدار فرزندان شهید همت، اندرزگو، همدانی، نامجوی، یزدانی، دستواره، جولایی و حنیف حضور داشتند. فرزندان شهدا در این دیدار یکی از آثار هنری اثر استاد بدرالسما را به خانواده شهید تقدیم کردند. گفتنی است در این دیدار مدیرعامل و رئیس اداره عقیدتی- سیاسی بنیاد تعاون وزارت دفاع به همراه تعدادی از معاونان این سازمان نیز حضور داشتند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» درباره صنعت تولید نماهنگ در چند دهه اخیر
یکهتازی انقلابیها
عباس اسماعیلگل: درباره چگونگی شکلگیری موزیک ویدئوها، نظرات متفاوتی ارائه شده است. «شاهرخ دولکو» کارگردان، ویدئوکلیپسازی را متعلق به انقلاب شوروی میداند. او در برنامه «شبهای هنر» گفته بود: «روسها نظریه مونتاژ را دادند تا تداوم در ذهن تماشاگر به هم بخورد و یک معنی جدید به وجود بیاید. ۶۰ سال بعد این مونتاژ در آگهیها و ویدئوکلیپها با ریتم تند در کنار هم قرار گرفت تا مخاطب تداوم را فراموش کند و فقط به یک حس عاطفی یا برانگیختگی عاطفی دچار شود. در حقیقت مونتاژ کاری میکند که شما از تفکر و تعقل دور شوید و یک حس عاطفی بگیرید. در نماهنگ با نمایش خواننده، حرکاتش و مونتاژ، مخاطب بمباران میشود و پس از آن در نماهنگ غرق و همین باعث میشود بیاختیار شروع به خرید آلبوم کند».
صنعت موزیکویدئو یا همان نماهنگ، یک صنعت نوپا در فضای هنری کشور محسوب میشود و در واقع روند تولید موزیکویدئو از کشورهای غربی آغاز شد و چند دههای است که هنرمندان کشورمان هم وارد حوزه نماهنگ شدهاند. طی سالیان گذشته حوزه تولید موزیکویدئو در کشور کش و قوسهای فراوانی داشته است و در این مسیر، راههای مختلفی از سوی اهالی فرهنگ و هنر طی شده است. در دهههای 70 و 80 که هنوز خوانندههای موسیقی نسبت به تولید آلبوم اهتمام میورزیدند و خبری از تولید تکآهنگها در فضای مجازی نبود، برخی خوانندهها از تولید موزیکویدئو برای بالا بردن رقم فروش آلبومها بهره میبردند که البته به خاطر محدودیتهای مختلف در دهههای 70 و 80، موزیکویدئوها آنچنان که باید دیده نمیشدند و از سوی دیگر در ابتدا موزیکویدئو را دلیل اضافه شدن چیزی به شعر و موسیقی غنی ایرانی میدانستند که این اتفاق هیچگاه در موزیکویدئوهای خوانندههای حرفهای کشور رخ نداد و عملا میتوان گفت تولید موزیکویدئو برای خوانندههای حرفهای یک پروژه شکست خورده محسوب میشود؛ در دهه 90 که فضای مجازی گسترش پیدا کرده است، صرفا تعداد محدودی نماهنگ از سوی برخی خوانندهها برای بعضی تکآهنگهایشان به تولید میرسد. در مجموع باید گفت زمان زیادی از ساخت موزیکویدئو در کشورمان میگذرد اما موزیکویدئوهایی که برای یک قطعه موسیقی، نجاتبخش بوده یا به نوعی حکم برگ برنده را داشته باشند، کمشمارند. به هر حال در این میان موزیکویدئوهای خلاقانهای برای برخی قطعات خوانندههای مطرح به تولید رسیده است که نماهنگهای «آرایش غلیظ» با صدای همایون شجریان، «زندان» با صدای محسن چاوشی و با بازی حسام منظور، «سیسالگی» به خوانندگی احسان خواجهامیری، «لیلا» با صدای مازیار فلاحی و با مضمون دفاعمقدس و «حال من» گروه ایهام که حاصل تلفیق سکانسهایی از فیلم سینمایی «بمب، یک عاشقانه» بود را میتوان از نمونههای شاخص نماهنگ برای معرفی آثار خوانندههای سرشناس طی سالهای اخیر برشمرد.
اما یکی از اتفاقات ویژه حوزه تولید نماهنگ در کشور به اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 بازمیگردد که حضور قابل توجهی از جوانان خلاق و دغدغهمند در نهادهایی چون مرکز تخصصی بسیج، موسسه مأوا، دفتر موسیقی و سرود صداوسیما و مرکز بسیج صداوسیما منجر به یک انقلاب در صنعت تولید موزیکویدئو و نماهنگ شده است. به همین بهانه با یکی از سازندگان فعال نماهنگ در سالهای اخیر به گفتوگو نشستهایم. مهاجر خداپرست با تولید نماهنگ «قرار نبود» با صدای علیاکبر قلیچ درباره شهدای منا یکی از تولیدات شاخص این حوزه را در سالهای اخیر رقمزده است؛ این اثر هر سال همزمان با سالگرد حادثه منا از رسانههای مختلف بازپخش میشود و مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد. از سوی دیگر توحیدپرست چندی پیش نخستین نماهنگ از سرودههای رهبر انقلاب را ویژه ناشنوایان منتشر کرد که این نماهنگ هم بشدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
***
* جناب توحیدپرست! اگر بخواهیم نگاهی به روند تولید نماهنگ طی سالیان گذشته داشته باشیم، به نظرتان در این حوزه تا چه اندازه پیشرفت داشتهایم؟
نماهنگ یا بهتر بگوییم موزیکویدئو طی سالهای اخیر فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. در دوران پس از انقلاب و دفاعمقدس که دهه60 را شامل میشود، سرودهای ماندگاری از سوی بزرگانی چون راغب به تولید میرسید؛ در این ایام در نماهنگهای تولید شده صرفا جنبه موسیقایی اثر مورد توجه قرار میگرفت و در تولید نماهنگها از تصاویر آرشیوی استفاده میشد که همین موضوع شامل گروههای سرود دهه 60 هم میشد. در دهه 70 که تولید نماهنگ همچنان با پشتوانه موسیقی به تولید میرسید و از آنجا که هنوز از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی خبری نبود، نماهنگهای مختلفی از سوی تلویزیون پخش میشد؛ این نماهنگها با تصویر خوانندهای که در حال پلیبک بود به تولید میرسید یا اینکه از تصاویر آرشیوی طبیعت برای تولید نماهنگها استفاده میشد. در دهه 80 با گسترش فضای مجازی، شاهد اتفاقاتی در تولید نماهنگ بودیم اما این تولیدات محدود به شکل و شمایل منسجمی نرسید و در همان دهه عقیم ماند. اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 جمعی از جوانان متخصص که دغدغههای اجتماعی بالایی داشتند، وارد بازار تولید نماهنگ شدند به طوری که این روزها شاهد هستیم حجم بالایی از نماهنگهای سالیان اخیر را این جوانان در حوزههای انقلابی و مذهبی به تولید رساندهاند.
* پس با این اوصاف میتوان گفت نبض تولیدات نماهنگها در دستان جوانان متعهد است؟
برای پاسخ به این پرسش باید چند جنبه را مورد بررسی قرار داد؛ نخست باید به موضوع حضور مدیران فرهنگی جوان و با روحیه از اوایل دهه 90 اشاره کرد؛ مدیران جوانی که با جسارتهای ریسکپذیر خود خون جدیدی به حوزه نماهنگ کشور تزریق کردند و با برنامهریزی و حمایت جوانان متخصص، تولید صدها نماهنگ شاخص انقلابی و دغدغهمند را رقم زدند.
* البته در این میان نباید از همت و پشتکار هنرمندان جوان و انقلابی هم بهسادگی گذشت.
دقیقا همینطور است، جوانان متعهد برای آنکه توانایی خود را به اثبات برسانند، سختیهای بسیاری را طی سالهای اخیر متحمل شدند و مسلما اینکه من و شما در این مصاحبه درباره کارنامه درخشان نماهنگهای انقلابی و ارزشی صحبت میکنیم، بخش عمدهای از آن به خاطر تلاشهای شبانهروزی این دوستان است.
* آقای توحیدپرست! بهرغم همه اتفاقات خوبی که در حوزه تولید نماهنگ شاهد آن هستیم، بعضا شاهد برخی تولیدات شبیه هم در مناسبتهای خاص از سوی نهادهای مختلف فرهنگی هستیم؛ چه راهکاری برای مرتفع شدن این مشکل پیشنهاد میکنید؟
متاسفانه هنرمندان فعال در حوزه تولید نماهنگ که این روزها تعدادشان کم هم نیست، از سوی مراکز فرهنگی دولتی جدی گرفته نمیشوند و هنرمندان این حرفه از معدود هنرمندانی محسوب میشوند که هیچ صنفی ندارند. به اعتقاد بنده تشکیل صنف هنرمندان حوزه نماهنگ یکی از ملزومات این حوزه است که در دل آن اتفاقات بزرگی رقم میخورد. یکی از این اتفاقات تبادل اندیشه و نظر میان هنرمندان است که همین تبادل اندیشه از تولیدات شبیه هم جلوگیری میکند.
* سخن پایانی؟
در کنار تشکیل صنف نماهنگسازان، تاسیس کمپانی خصوصی نماهنگسازی هم بشدت احساس میشود که البته این موضوع به این راحتیها محقق نمیشود، زیرا بخش خصوصی در حوزه تولیدات انقلابی و مذهبی از دغدغه بالایی برخوردار نیست و بیشتر دنبال موضوعات فان برای بازگشت سرمایه است. در واقع از آنجا که هزینههای تولید نماهنگ بسیار بالاست، بخش خصوصی دنبال تولیداتی است که بازگشت سرمایه یا حتی درآمد هم برایش داشته باشد. به هر حال با برنامهریزی دقیق میتوان تولید نماهنگهای انقلابی و ارزشی را به سمت و سویی برد که بخش خصوصی هم به شکل جدی وارد میدان تولید شود.
ارسال به دوستان
انتقاد مجلس و قوه قضائیه نسبت به مدیریت ضعیف اجرایی
سیل، کمکاریهای دولت را نشان داد
گروه اجتماعی: سیل جنوب نشان داد استانهای درگیر سیل مشکلات زیادی در حوزههای مختلف دارند و دچار عقبماندگی شدید هستند. در عین حال بررسیهای میدانی نشان میدهد یک هفته بعد از وقوع سیل، سیلزدگان همچنان در تامین کالاهای ضروری خود مشکل دارند.
به گزارش «وطن امروز»، بعد از وقوع سیل در استانهای خوزستان، هرمزگان و بوشهر که متأسفانه به مرگ 11 نفر منجر شد، نیروهای جهادی و سپاه پاسداران به کمک سیلزدگان شتافتند و رئیس سازمان بازرسی کل کشور به نمایندگی از سوی قوه قضائیه در مناطق سیلزده مستقر شد. بررسیهای نماینده قوه قضائیه نشان میدهد استان خوزستان به غیر از معضل سیل، دچار عقبماندگی شدید است و مسوولان دولتی توجه چندانی به استانهای محروم نداشتهاند.
حجتالاسلام حسن درویشیان، رئیس سازمان بازرسی کل کشور که به دستور رئیس قوه قضائیه برای بررسی آبگرفتگی برخی مناطق خوزستان به این استان سفر کرده بود، در پایان بازدیدها و بررسیهای خود اظهار کرد: پیگیری و بررسی مسائل و مشکلات استان خوزستان ادامه خواهد داشت و از مرکز هم ما اقدامات لازم را انجام میدهیم. همچنین از دستگاههایی مانند وزارت نیرو و نفت میخواهم بدهیهای آلایندگی را به این استان پرداخت کنند.
وی در ادامه افزود: یکی از اقدامات ضروری، مطالعه طرح جمعآوری آبهای سطحی با اولویت شهرهایی است که دچار آبگرفتگی شدند. وی پیشتر در جریان این سفر بیان کرده بود: حق آلایندگی با جرایم بیش از 23 هزار میلیارد تومان میشود که به خوزستان داده نشده و حق نفت هم در این سالها به طور کامل به خوزستان تخصیص نیافته است که اگر همینها گرفته شود بسیاری از مشکلات استان حل خواهد شد.
همچنین سیدکریم حسینی، رئیس مجمع نمایندگان خوزستان در این باره گفت: عقبماندگیهای استان در حوزههای مختلف از جمله آب، شبکه فاضلاب، راهها و عمران شهری و روستایی نهتنها باقی مانده، بلکه افزایش هم یافته است.
وی بیان کرد: با توجه به اینکه مشکلات تلنبار شده و رسوب شده از گذشته در خوزستان وجود دارد و با توجه به حوادث اخیری که در بحث آبگرفتگی شهرهای استان رخ داده، لازم و ضروری است که دستگاههای نظارتی بویژه قوه قضائیه و نمایندگان مجلس جلسات مشترکی داشته باشند و بر این اساس جلسهای را با رئیس سازمان بازرسی کل کشور داشتیم.
رئیس مجمع نمایندگان خوزستان افزود: از حجتالاسلاموالمسلمین حسن درویشیان درخواست شد به طور ریشهای به مسائل استان نگاه کند؛ همچنین آمادگیهایی برای پیشگیری از رخداد چنین مشکلاتی در شهرهای استان انجام شود. وی در ادامه گفت: همیشه در این زمینهها هشدارها داده میشود و طی سالهای گذشته تجارب تلخی از این مسائل داشتیم ولی باز هم این داستان تکرار میشود؛ این امر نشان میدهد که ضعفهای جدی داریم که باید برطرف شود.
حسینی با بیان اینکه کارهای ریشهای و برطرف کردن معضلات استان از جمله در نظر گرفتن اعتبارات لازم از مرکز و دولت، عزم همگان را میطلبد، اظهار کرد: درباره بهرهگیری از حقوق آلایندگی نفت - همان حقی که مردم بر این بخش دارند - این حق نیز تاکنون پرداخت نشده است و عقبماندگیهای استان در حوزههای مختلف از جمله آب، شبکه فاضلاب، راهها و عمران شهری و روستایی نهتنها باقی میماند، بلکه افزایش هم مییابد.
رئیس مجمع نمایندگان خوزستان در پایان تأکید کرد: انجام این امور نیازمند پیگیری نمایندگان مجلس، سازمانهای نظارتی و نگاه ویژه ملی است؛ همچنین تقویت سیستم مدیریتی در استان نیز از جمله مهمترین پیگیریهایی است که در دستور کار داریم.
* سپاه و بنیاد به کمک سیلزدگان رفتند
در سایه عدم حضور دولتیها در مناطق سیلزده ارگانهایی مانند سپاه پاسداران و بنیاد مستضعفان به کمک سیلزدگان شتافتند. رئیس بنیاد مستضعفان دیروز جزئیات کمک ۴۰میلیارد تومانی این بنیاد برای جبران خسارت وارد شده از سیل و آبگرفتگی به ۲ استان خوزستان و بوشهر را تشریح کرد. سیدپرویز فتاح با اعلام خبر تخصیص ۴۰ میلیارد تومانی برای جبران خسارت وارده به لوازم منازل مسکونی مردم سیلزده استانهای خوزستان و بوشهر، در تشریح جزئیات این خبر اظهار کرد: به دنبال بارندگیهای اخیر جنوب و جنوب غرب کشور که باعث آبگرفتگی در برخی شهرها و روستاهای این مناطق شد، رصدهایی در سطح استانهای خوزستان و بوشهر به منظور تعیین خسارتها به منازل مسکونی انجام شد و پیرو آن مذاکراتی با مسؤولان استانی صورت پذیرفت.
روز گذشته (پنجشنبه) نیز مذاکراتی با سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران داشتم که بر همین اساس مقرر شد بنیاد مستضعفان با قید فوریت، برای کمک به آسیبدیدگان این سیل وارد میدان شود. وی گفت: با توجه به برآوردهای انجام شده از میزان خسارت به منازل مسکونی، تصمیم گرفته شد تا بنیاد مستضعفان مبلغ ۴۰ میلیارد تومان را برای جبران خسارت و تامین لوازم خانگی آسیبدیده در مناطق گرفتار آبگرفتگی در این ۲ استان اختصاص دهد.
فتاح ادامه داد: در این تصمیم، بنیاد مستضعفان ۳۰ میلیارد تومان را برای ۲ منطقه بندر امام و بندر ماهشهر و روستاهای اطراف در استان خوزستان در نظر گرفته است و ۱۰ میلیارد تومان نیز برای جبران خسارت منازل آسیبدیده در استان بوشهر اختصاص مییابد. رئیس بنیاد مستضعفان با بیان اینکه مسؤولان استانی و بنیاد مسکن، وظیفه شناسایی منازل آسیبدیده را برعهده داشتهاند، گفت: بنیاد مستضعفان، اعتبار مورد نیاز برای جبران خسارت و تامین لوازم خانگی آسیبدیده در این آبگرفتگی را عهدهدار شده و بر اساس آمار بنیاد مسکن، حدود ۳۰۰۰ منزل در استان خوزستان و ۷۰۰ منزل مسکونی در استان بوشهر خسارتهایی دیدهاند که بنیاد مستضعفان، هزینه جبران این خسارتها را برعهده گرفت.
***
[سیلزدگان هنوز در چادر به سر میبرند]
نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی گفت: بخش عمدهای از سیلزدگان روستاهای اطراف، با یاری جهادگران بسیجی، نیروهای خدماترسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام و قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا توانستهاند به خانههایشان بازگردند اما هنوز تعدادی از خانوارها در چادر به سر میبرند، چرا که گلولای، تمام زندگی و خانههای آنها را فراگرفته است.
ابراهیم رضایی در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه بارش بیسابقه باران و جاری شدن سیلاب، خسارت زیادی را به زمینهای کشاورزی، خانه و کسبوکار مردم منطقه دشتستان وارد کرده است، افزود: مسؤولان اکنون در حال تهیه ملزومات اولیه زندگی و جبران خسارات سیلزدگان هستند، چرا که اسباب و اثاثیه منازل خیلی از خانوارها در پی وقوع سیل از بین رفته است. وی خاطرنشان کرد: سیلزدگان دشتستانی در این روزهای سرد، نیازمند بخاری، البسه، یخچال و... هستند که البته با حضور و یاری نمایندگان ستاد اجرایی حضرت امام و قول بنیاد مستضعفان در تامین نیازها در حال جبران خسارات و رفع مشکل مردم سیلزده هستیم. نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: علاوه بر ورود آب به منازل مردم این منطقه، سیل خسارت زیادی را به مغازهها و اماکن کسبوکار مردم این منطقه وارد کرده که بخش عمدهای از زمینهای کشاورزی آنها نیز از بین رفته است که باید فکری برای آنها شود. رضایی افزود: علاوه بر توجه به جبران خسارت و کمک به خروج گلولای از منازل، اقدام بعدی رفع اساسی مشکل و علل بروز سیل، همچنین ایجاد سیلبندها در اطرف شهر است تا با ایجاد کارهای زیربنایی و دیوارکشی مناطق مسکونی، مانع از ورود آب در صورت بارندگیها احتمالی در آینده شویم.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 51728 نفر
232
* نگرانی از دورهمیهای شب یلدا
با آنکه آمار مبتلایان به ویروس کرونا اکنون به زیر 1000 نفر در شبانهروز رسیده است اما مردم نباید سیر نزولی مبتلایان و جانباختگان ناشی از این بیماری را دلیلی بر ضعیف شدن آن تلقی کنند. به گزارش «وطن امروز» طی 3-2 هفته اخیر شمار جانباختگان کرونایی در کشور از بیش از 400 نفر به 232 نفر رسیده است. سخنگوی وزارت بهداشت دیروز آخرین موارد شناسایی و فوتی ناشی از «کووید-19» در کشور را اعلام کرد. سیماسادات لاری گفت: از ظهر روز پنجشنبه تا ظهر امروز جمعه و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۹ هزار و ۵۹۴ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۴۰۸ تن از آنها بستری شدند. مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به یک میلیون و ۹۲هزار و ۶۱۷ تن رسید. به گفته لاری، متاسفانه در طول این مدت ۲۳۲ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۱ هزار و ۷۲۸ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: خوشبختانه تاکنون ۷۸۷هزار و ۸۵۳ نفر از بیماران بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. وی افزود: ۵۷۶۰ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. لاری ادامه داد: تاکنون ۶ میلیون و ۶۱۱ هزار و ۷۸۳ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. وی گفت: در حال حاضر و بر اساس آخرین تحلیلها، ۳۴ شهرستان در وضعیت قرمز، ۳۶ شهرستان در وضعیت نارنجی و ۱۵۴ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند.
* دورهمی یلدا نروید
معاون کل وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: از مردم عاجزانه درخواست میکنیم با برگزاری یلدای مجازی و پرهیز از حضور در اجتماعات، بتوانیم زمستانی آرام و رو به نزول از لحاظ بیماری را تجربه کنیم. ایرج حریرچی گفت: کسانی که تماس نزدیک با افراد مبتلا دارند و مشکوک هستند باید بالاترین میزان قرنطینه را داشته باشند و در راستای مقابله با ویروس منحوس باید جهانی و ملی فکر کنیم و منطقهای عملکنیم. حریرچی تصریح کرد: با توجه به دستاوردهای طرح شهید سلیمانی در استان اردبیل امیدواریم این استان بزودی از وضعیت قرمز خارج شود تا بتوانیم وضعیت معیشت مردم را به شرایط عادی برگردانیم.
ارسال به دوستان
نیروهای مقاومت با بازپسگیری مواضع ائتلاف سعودی در استان مأرب، به فاصله ۱۵ کیلومتری شهر مأرب، مرکز این استان رسیدند
پیشروی انصارالله در ۳ جبهه
گروه بینالملل: مقاومت یمن از پنجشنبه گذشته با آغاز عملیات نیروی زمینی در چند جبهه از شرق، غرب و جنوب غرب استان مأرب حملات سنگینی را علیه نیروهای مزدور تحت حمایت سعودی در این استان ترتیب داده است، تا جایی که در برخی مناطق فاصله نیروهای مقاومت با مقر اصلی استقرار «عبدربه منصورهادی» سیاستمدار یمنی تحت حمایت سعودی که در این استان سازوکار سیاسی شبهدولتی را تشکیل داده، به کمتر از 15 کیلومتر رسیده است. این پیشرویها در شرایطی رخ میدهد که ائتلاف سعودی با حملات هوایی خود سعی در مقابله با این رشته عملیاتها داشت اما قدرت نیروهای مقاومت در نبرد با عناصر ائتلاف سبب شده فتح استان استراتژیک و نفتخیز مأرب از سوی انصارالله و ارتش یمن در روزها و هفتههای آینده محتملترین گزینه در رابطه با تحولات یمن در استان مأرب باشد. نکته قابل توجه اینکه اقدامات دولت سعودی در زمینهسازی حضور منصورهادی در عدن و همکاری با نیروهای اماراتی نیز بر این امر صحه گذاشته که آنها شکست در مأرب را قطعی میدانند.
* تسلط مقاومت یمن بر مناطق حساس مأرب
به گزارش «وطن امروز»، با تداوم پیشرویهای نیروهای مقاومت یمن در استان مأرب، ارتش و کمیتههای مردمی یمن موفق شدند با عقب راندن نیروهای مزدور ائتلاف سعودی، اکثر نواحی این استان را تحت کنترل خود درآورند و به آخرین منطقه حضور نیروهای «عبدربه منصور هادی» رئیس دولت مستعفی یمن در مأرب نزدیک شوند. نیروهای مقاومت موفق شدهاند با حمله گسترده به مهمترین مواضع ائتلاف سعودی در مناطق حد فاصل میان ناحیه «جبل مراد» و شهر مأرب، به طور کامل کنترل مواضع دولت مستعفی در این مناطق را به دست بگیرند. یمنیها همچنین با حمله به مناطق «حید آلاحمد» و «رحوم» کنترل مواضع ائتلاف در این مناطق را به طور کامل به دست گرفتهاند. با وجود پوشش هوایی جنگندههای ائتلاف سعودی برای جلوگیری از پیشروی نیروهای صنعا، مقاومت یمن موفق شده است مواضع ائتلاف سعودی را در مناطق مختلف در مأرب و همچنین تجهیزات نظامی موجود در آنها را به طور کامل در اختیار بگیرد و نیروهای ائتلاف سعودی را از این مناطق فراری دهد. به نظر میرسد طی روزهای آینده نیروهای صنعا به مجتمع دولت مستعفی در مأرب نزدیک شوند و با تسلط بر آن، سیطره کامل خود را بر استان نفتخیز مأرب اعلام کنند؛ استانی که ائتلاف سعودی از آن برای حمله به یمنیها استفاده کرده و مواضع تحت کنترل آنها را از آنجا هدف حملات موشکی قرار داده است.
* تحولات در مناطق غربی، جنوب غرب و مرکزی مأرب
بر اساس آخرین تحولات میدانی در صحنه نبرد، نیروهای یمنی در ادامه عملیات در جنوب بخش «رغوان»، حملات گستردهای را از محور «فتیخه» ترتیب دادند و موفق شدند منطقه «السمره» را از اشغال ائتلاف سعودی خارج کنند و به کنترل درآورند. با آزادی این منطقه علاوه بر جنوب بخش رغوان، امنیت مناطق شمالی بخش «مدغل» تامین میشود. بخش رغوان یکی از محورهای مهم و اصلی برای پیشروی به سمت شهر مأرب محسوب میشود و این موضوع رژیم سعودی را بشدت نگران کرده است و اگر رزمندگان یمنی مرکز این بخش را به کنترل درآورند، خطوط نیروهای ائتلاف فرو خواهد پاشید. رزمندگان یمنی در جریان عملیات چند هفته گذشته توانستهاند ۶۰ درصد مساحت بخش رغوان (مناطق غربی و مرکزی) را به کنترل درآورند. پیشروی نیروهای یمنی در محور جنوب غرب بخش «حریب» و رسیدن آنان به مناطق مهمی از جمله «جبل مراد» و «سهراه حریب» یک شکست سنگین برای ائتلاف به شمار میآید، چرا که این شروعی برای آزادی دومینووار مناطق جنوبی و مرکزی استان مأرب است که در نهایت به ورود رزمندگان به شهر مأرب از محور جنوب ختم میشود.
* تحولات مناطق شرقی مأرب
مناطق شرقی (اسدادس، شعفان، ابوسره، آلناجی و...) مأرب همچنان در اشغال عناصر ائتلاف است. در حال حاضر، نیروهای یمنی از مناطق مرکزی بخش رغوان با شهر مأرب حدود ۴۰ کیلومتر فاصله دارند؛ با پاکسازی کامل این بخش، مسیر اصلی (صنعا- مأرب) برای پیشروی به سمت شهر مأرب باز میشود و رزمندگان از محور شمالی به ۲۰ کیلومتری مأرب خواهند رسید. بر اساس آخرین اطلاعات به دست آمده، درگیریها با نیروهای ائتلاف سعودی در شمال شرق بخش مدغل و شرق بخش «صرواح» (محورهای شماره ۲ و ۳ پیشروی به سمت شهر مأرب) در جریان است؛ رزمندگان یمنی از این ۲ بخش با شهر مأرب به ترتیب ۱۴و ۱۵ کیلومتر فاصله دارند. از بخش حریب در جنوب غرب استان مأرب خبر میرسد درگیریهای گسترده با عناصر ائتلاف سعودی در مناطق حید آلاحمد و رحوم در نزدیکی بخش جبل مراد در جریان است و رزمندگان یمنی در تلاشند در این محورها پیشروی کنند. به گفته منابع میدانی، هدف نیروهای یمنی از باز کردن محور جدید (بخش حریب یا همان محور چهارم) افزایش فشار بر ائتلاف سعودی است تا راه برای پیشروی به سمت شهر مأرب (مهمترین پایگاه ریاض در مرکز یمن) هموار شود.
* عربستان به دنبال باز کردن جبهه در جنوب یمن
همزمان با شکستهای مکرر نیروهای ائتلاف سعودی حامی منصور هادی در مارب و فرار آنها از شمال و شرق یمن، یک مقام مسؤول در ائتلاف سعودی از توافق احتمالی امارات و عربستان برای تشکیل دولت جدید در جنوب یمن با مشارکت نیروهای تحت حمایت سعودی و اماراتی خبر داد. منبع مذکور افزود: تمام برنامههای امنیتی و نظامی لازم برای اجرای بخش نظامی و امنیتی توافق ریاض انجام شده است. وی تصریح کرد: فرماندهی نیروهای مشترک ائتلاف از طریق کارشناسان نظامی ائتلاف از روز پنجشنبه بر تفکیک نیروهای نظامی در «ابین» (جنوب یمن) و حرکت دادن آنها به سمت جبههها و نیز فرستادن نیروهای نظامی از عدن به خارج از این شهر نظارت میکنند و فرماندهی نیروهای مشترک ائتلاف نیز به حمایت خود از یگانهای امنیتی برای انجام مأموریتهای اصلی در حفظ امنیت و ثبات و نیز مقابله با گروه انصارالله ادامه خواهد داد. این مقام مسؤول در پایان گفت: بر اعلام دولت تشکیل شده به محض اجرای بخش نظامی توافق شد و این موضوع طی یک هفته رخ خواهد داد. عربستان سعودی از اواخر ژوئن میزبان نمایندگان دولت مستعفی و شورای انتقالی جنوب با هدف اجرای توافق ریاض بود و در پایان ماه جولای از سازوکاری جدید برای تسریع در اجرای توافق ریاض میان شورای انتقالی و دولت مستعفی خبر داد که شامل لغو خودمختاری شورای انتقالی، تشکیل دولت با مشارکت هر دو طرف، عقبنشینی نظامی از شهرها، تثبیت آتشبس و مأمور کردن نخستوزیر به تشکیل دولت ظرف 30 روز بود. بر همین اساس هادی بیستونهم جولای عبدالملک را مأمور تشکیل دولت کرد و در ۲ حکم دیگر استاندار و رئیس کل پلیس استان عدن را منصوب کرد. این توافق اگرچه به عنوان اقدامی در جهت اجرای توافق «ریاض» و تشکیل دولت متشکل از 24 وزیر صورت گرفته است اما در حقیقت این امر به منزله این است که عربستان و نظامیان مزدور تحت امر آن شکست در مأرب را پذیرفتهاند و از این رو درصددند برای عبد ربه منصور هادی، سیاستمدار یمنی وابسته به آلسعود موقعیت جدیدی در بخشهای جنوبی ایجاد کنند. این تلاشها در حالی است که نیروهای مزدور امارات به عنوان بخشی از ائتلاف سعودی از یک سال قبل تحت عنوان شورای انتقالی جنوب، بخشهایی از جنوب یمن از جمله جزیره سقطری را به تصرف درآوردهاند. نکته قابل توجه اینکه در این مدت بین نیروهای امارات و سعودی بارها درگیری نظامی رخ داده است.
***
[آخرین وضعیت میدانی در مأرب]
در حال حاضر محورهای شمال غرب، غرب و جنوب غرب استان مأرب (بخشهای رغوان، مدغل، صرواح و حریب) در مرکز یمن صحنه درگیریهای سنگین است و رزمندگان در تلاشند با عقب راندن عناصر ائتلاف سعودی یک گام دیگر به فتح شهر مهم و راهبردی مأرب نزدیکتر شوند. رزمندگان یمنی که با پیروزیهای اخیر روحیه گرفتهاند، در موضع قدرت هستند و دست برتر را در میدان دارند، با فعال کردن جبهه جدید قصد دارند عناصر ائتلاف سعودی را در چند محور درگیر و مشغول کنند و تمرکز آنان را به هم بزنند تا در میدان نبرد ضعیفتر شوند. پیش از این مقاومت یمن از آزادسازی پایگاه استراتژیک «ماس» در استان مأرب خبر داده بود. پایگاه ماس آخرین پایگاه راهبردی تحت سیطره نیروهای اخوانی حزب اصلاح در استان مأرب و نزدیکترین محل به شهر مأرب بود که با تسلط مقاومت یمن بر پایگاه یادشده، شهر مأرب زیر سلطه آتشباری ارتش یمن قرار گرفت. مقاومت یمن همچنین در 10 روز گذشته حملات اثرگذاری را به پایگاه «تداوین» داشت که منجر به کشته شدن شماری از فرماندهان ائتلاف سعودی شد.
ارسال به دوستان
مدیرعامل یک شرکت قطعهسازی در گفتوگو با «وطن امروز» مطرح کرد
چالشهای صنعت قطعهسازی
گروه اقتصادی: قدرت اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت یک کشور، بیش از هر عاملی به میزان تولید آن کشور بستگی دارد. تولید با فراهم کردن مزایایی چون اشتغالزایی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش درآمدهای ناشی از مالیات، کاهش وابستگی ارزی به کشورهای بیگانه و تقویت پول ملی، موثرترین عامل رشد اقتصاد یک کشور به حساب میآید. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر لزوم تقویت تولید و حمایت از آن تاکید کردهاند. ایشان در دیدار اخیرشان با رؤسای ۳ قوه و دیگر اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی، جهش تولید را یکی از 4 محور لازم برای تقویت اقتصاد کشور دانستند و «افزایش تولید خودرو با اتکا به ظرفیت قطعهسازان داخلی» را به عنوان یکی از ظرفیتهای موجود کشور برای تحقق هدف جهش تولید عنوان کردند. همانطور که در سخنان رهبر حکیم انقلاب اسلامی هم به آن اشاره شد، صنعت قطعهسازی یکی از صنایعی است که با سهم 3/3 درصدی از تولید ناخالص داخلی و سهم ۱۲ درصدی در اشتغالزایی، براحتی میتواند در صورت برطرف شدن چالشهای پیش روی آن نظیر کمبود نقدینگی، مشکل در تامین مواد اولیه و...، نقش پررنگی را در تحقق هدف جهش تولید ایفا کند. «وطن امروز» به همین منظور و با هدف بررسی فرصتها و چالشهای صنعت قطعهسازی با «احمد مختار»، مدیرعامل یکی از شرکتهای قطعهسازی به گفتوگو پرداخت.
***
مدیرعامل شرکت کاسپین پلیمر سپاهان درباره محصولات تولیدی این شرکت به «وطن امروز» گفت: ما در کارخانه قطعات «اکسپندد پلی پروپیلن» (Expanded polypropylene) یا پلی پروپیلن انبساطی تولید میکنیم. این قطعات در خودروسازی کاربردهای گوناگون و متفاوتی دارد و خودروها هرچه استانداردتر و بهروزتر باشند، نیازشان به این قطعات بیشتر است.
احمد مختار ادامه داد: نخستینبار که استفاده از این قطعات برای خودروسازان اجباری شد، به منظور استفاده به عنوان ضربهگیر بین سپر و شاسی به عنوان دیاق سپر بوده است. شاید به نوعی بتوان گفت دیاق، استخوانبندی و ستون سپر خودرو است. در واقع این قسمت ضربهگیر سپر است که با توجه به طراحی خاص آن، باعث دفع ضربه هنگام تصادف میشود و از انتقال آن ضربه به بدنه خودرو جلوگیری میکند. همچنین از این قطعات در مصارف مختلفی مانند عایق، کفیهای صندوق عقب، آفتابگیر و صندلی استفاده میشود.
وی درباره تاثیر تحریمها بر فعالیت شرکت گفت: با اعمال تحریمها علیه کشورمان، کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، ژاپن و کره، مواد اولیه ساخت این قطعات را به ما ندادند و ما به منظور بیاثر کردن تحریمها به سمت داخلیسازی تولید مواد اولیه این محصولات رفتیم. برای این منظور همکاری خودمان را با دانشگاههای شریف، اصفهان و مرکز پژوهشهای پلیمر آغاز کردیم و با تشکیل یک تیم، پروژه بومیسازی این مواد را پیش بردیم. خوشبختانه توانستیم این مواد را در مقیاس آزمایشگاهی تولید کنیم و پس از آن با تلاش بسیار، یک قطعه را با استفاده از مواد اولیه بومیسازی شده ساختیم و اکنون در حال تجاریسازی مواد اولیه این محصولات هستیم. در حال حاضر تمام تلاشمان این است که بتوانیم به عنوان تنها واحد تولیدکننده این قطعات در کشور، نیاز خودروسازان داخلی را برآورده کنیم.
این قطعهساز با اشاره به صحبتهای رهبر انقلاب درباره استفاده از ظرفیتهای قطعهسازی برای تحقق جهش تولید گفت: رهبر معظم انقلاب با ظرافت خاصی به نقش قطعهسازی در رسیدن به جهش تولید اشاره و کارشناسانه این ظرفیت را یادآوری کردند. بنده به عنوان یک قطعهساز بعد از سالها فعالیت در این حوزه میتوانم بگویم این صنعت از مزیتها و ظرفیتهای بسیار زیادی برای تقویت اقتصاد برخوردار است. با توجه به تشنه بودن بازار خودرو در کشور و تیراژ زیاد تولید خودروی خودروسازان، اگر یک قطعهساز به صورت علمی و اصولی فعالیت خود را آغاز کند، قطعا از امنیت شغلی بالایی برخوردار خواهد بود. همچنین وقتی یک شرکت قطعهساز، به صورت مستمر تولید داشته باشد، میتواند واحد تحقیق و توسعه خود را ایجاد کند و به سمت افزایش کیفیت و تولید محصولات جدید حرکت کند. پیشرفت قطعهسازان میتواند منجر به پیشرفت خودروسازان شود. همچنین این صنعت با تکمیل زنجیره تامین، اشتغال زیادی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد.
وی افزود: جای خالی تحقیق و توسعه در بیشتر قطعهسازیهای ما حس میشود و این منجر به این شده است که از لحاظ ساخت قطعات دانشبنیان و همگام با علم روز دنیا در کشور عقب بمانیم اما باید تلاش کنیم به سرعت این خلأها برطرف شود. به عنوان مثال، یکی از نمرات منفی خودروی 206، طاقچه عقب این خودرو است که با ایجاد سر و صدا، آرامش سرنشینان را سلب میکند. ما با کمک تیم تحقیق و توسعه، این قطعه را با مواد خودمان تولید کردیم و توانستیم نمرات منفی این بخش را برطرف کنیم.
مختار با اشاره به مشکلات صنعت قطعهسازی بیان کرد: انحصار یکی از مشکلات این صنعت است و سایه قطعهسازان بزرگ، همواره بر سر قطعهسازان کوچکتر سنگینی میکند. به عنوان مثال خودروسازها هنگام عقد قرارداد با شرکتهای کوچکتر، یک فرم همکاری به قطعهساز میدهند که باید آن را امضا کند اما هنگام عقد قرارداد با شرکتهای قطعهسازی بزرگ، این اتفاق وارونه است و این خودروساز است که باید فرم عقد قراردادی را که قطعهساز به او میدهد امضا کند. دلیل این اتفاق هم وابستگی زیاد خودروسازها به شرکتهای بزرگ قطعهسازی و بدهکاریشان به آنهاست. اینگونه میشود که خودروسازها گوش به فرمان قطعهسازان میشوند و سایر مشکلات این حوزه پدید میآید.
وی ادامه داد: یکی دیگر از مهمترین چالشهای حوزه قطعهسازی، کمبود نقدینگی است که موجب کاهش تولید، عدم استفاده از تمام ظرفیتهای این حوزه و حتی ورشکستگی واحدهای تولیدی میشود. شرکت ما چندین سال پیش به دلیل خرید تجهیزات جدید و هزینه انتقال زیاد آنها به دلیل تحریمهای ظالمانه، با کمبود نقدینگی مواجه شد و تا مرز ورشکستگی پیش رفت. متاسفانه کشورهای اروپایی به رغم آنکه در ظاهر شعارهایی مانند تجارت آزاد جهانی سر میدهند اما مانع انتقال تجهیزات و تکنولوژی به کشورمان شدند. سال 88 هنگامی که میخواستیم دستگاههای تولید قطعه را از آلمان وارد کنیم، پلیس ضدتحریم اروپا، مانع از واردات این دستگاهها به کشورمان شد. البته ما هم که به این راحتیها کوتاه نیامدیم و برای دور زدن این تحریمها، دستگاهها را پس از انتقال به ۲ کشور دیگر، به کشورمان وارد کردیم.
این قطعهساز درباره چگونگی از سرگیری فعالیت این کارخانه گفت: پس از وارد کردن دستگاهها، به دلیل نبود نقدینگی، توانایی تولید قطعه را نداشتیم اما ناامید نشدیم و با تلاشهای زیاد توانستیم قرارداد تولید یک قطعه را منعقد کنیم، در حالی که همچنان مشکل عدم نقدینگی پابرجا بود و بدون نقدینگی عملا توانایی تولید قطعه را نداشتیم. پس برای تامین نقدینگی، با در دست داشتن قرارداد تولید قطعه، به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام رفتیم و این ستاد با همکاری بنیاد برکت، نقدینگی مورد نیاز تولید را تامین کرد و کارخانه را از ورشکستگی نجات داد. با احیای کارخانه، میزان اشتغال در منطقه افزایش یافت و ما به صورت روزانه، نیروی کار جدید استخدام میکنیم. در صورتی که نقدینگی موجود در جامعه به سمت این صنعت هدایت شود، ما قطعا شاهد فعال شدن ظرفیتهای این صنعت و جهش تولید در کشور خواهیم بود.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از جدال گمرک و بانک مرکزی درباره آمار تجارت خارجی کشور گزارش میدهد
ناترازی آماری دولت
* سخنگوی گمرک ادعای رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر مثبت شدن تراز تجاری کشور تا نیمه آذرماه را رد کرد
گروه اقتصادی: هفته گذشته رئیس کل بانک مرکزی و روابط عمومی آن با استناد به آمارهای سامانه جامع تجارت، از مثبت شدن تراز تجاری کشور تا نیمه آذرماه جاری خبر دادند. در حالی که آمارهای اعلامی بانک مرکزی امیدها از رونق گرفتن صادرات کشور را زنده کرد، سخنگوی گمرک با زیر سوال بردن این آمارها، از تداوم منفی بودن تراز تجاری خبر داد. فرضیههای مختلفی برای توضیح دلیل اختلاف فاحش بانک مرکزی و گمرک در ارائه آمار تجارت کشور وجود دارد. خلافگویی عمدی یا سهوی یکی از طرفین، اشکال یا نقص در اطلاعات وارد شده در سامانه جامع تجارت و همچنین تفاوت تعریف از کالای وارد (صادر) شده، ۳ فرضیه محتمل در توضیح اختلاف بانک مرکزی و گمرک در ارائه آمار تجارت خارجی است. گذشته از دلیل اصلی این اختلاف، با توجه به اهمیت استخراج و ارائه آمار دقیق، لازم است سران دولت بهسرعت برای حل این موضوع و شفافسازی آن در فضای عمومی ورود کنند.
جدل میان بانک مرکزی و گمرک کشور به عنوان ۲ زیرمجموعه دولت، در ماههای اخیر شدت گرفته و اخیرا وارد فاز تازهای شده است. در جدیدترین مورد، گمرک کشور به عنوان نهاد زیرمجموعه وزارت صمت، آمارهای اعلامی رئیسکل بانک مرکزی درباره آمار تجارت خارجی را زیر سوال برد.
***
بانک مرکزی: تراز تجاری کشور مثبت شده است
دوشنبه هفته گذشته بود که رئیس کل بانک مرکزی در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه ۲ سیما با اشاره به رقم تجارت خارجی کشور اعلام کرد: «از ابتدای سال تاکنون 5/26 میلیارد دلار صادرات و ۲۵ میلیارد دلار واردات انجام شده است». عبدالناصر همتی همچنین گفت: «خوشبختانه وضعیت تجارت از ابتدای سال بهتر شده و با تراز تجاری مثبت روبهرو هستیم، این در حالی است که تراز تجاری تا یکی دو ماه پیش منفی بود و این امر نشان از روان شدن تجارت دارد». ۲ روز پس از این اظهارات هم روابط عمومی بانک مرکزی با انتشار یک توئیت اعلام کرد: «آمار اعلامی صادرات و واردات توسط ریاست کل در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه ۲ سیما، مبتنی بر اطلاعات سامانه جامع تجارت تا تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ است. این سامانه منبع رسمی آمار تجارت خارجی است». روابط عمومی بانک مرکزی در این توئیت تصویری از سامانه جامع تجارت منتشر کرد که آمارهای اعلامی رئیس کل بانک مرکزی را تایید میکرد. اظهارات همتی و روابط عمومی بانک مرکزی مبنی بر مثبت شدن تراز تجاری کشور خبری امیدوارکننده برای اقتصاد کشور بود و بازتاب گستردهای داشت تا اینکه گمرک به این آمارها واکنش نشان داد.
***
گمرک: تراز تجاری منفیتر شده است
سخنگوی گمرک در واکنش به آمارهای بانک مرکزی از تجارت خارجی کشور اعلام کرد: همانطور که گمرک مسؤول ارائه آمارهای دیگر مانند تورم، نقدینگی، نفوس و مسکن، تولید، واحدهای صنفی و... نیست اما به واسطه مسؤولیت مستقیم در تجارت فرامرزی در کنترل اسناد واردات و صادرات و ترانزیت در ماهیت، ارزش و وزن کالا مانند گمرکات دیگر کشورها، مسؤول ارائه آمار تجارت خارجی است. روحالله لطیفی اظهار داشت: اگر شاخص آماری را هم نیمه آذر لحاظ کنیم که برای تراز تجاری غیرمعمول به شمار میآید و مانند اعلام تورم در مقایسه با روزهای میانی ماه است، با این اوصاف، صادرات کشور نه تنها 5/26 میلیارد دلار نبوده است، بلکه 22 میلیارد و 901 میلیون دلار تا 15 آذرماه بوده که با رقم اعلامی رئیس کل بانک مرکزی 6/3 میلیارد دلار فاصله دارد و واردات نیز 24 میلیارد و 905 میلیون دلار بوده که از لحاظ اینکه آن بانک به تامین ارز و تایید منشأ آن میپردازد، برای مدت زمان مورد ادعا نزدیک به رقم اعلامی است. وی افزود: با اینکه علاقهمند هستیم تراز مثبت 5/1 میلیارد دلاری اعلامی از سوی رئیسکل بانک مرکزی درست باشد اما متاسفانه تراز تجاری کشور در این دوره زمانی غیرمعمول اعلامی (نیمه آذرماه) منفی 04/2 میلیارد دلار بوده است و تراز منفی 6/1 میلیارد دلاری ۸ ماهه با اضافه شدن این ۱۵روز به منفی ۲ میلیارد دلار رسیده است.
***
تناقض آماری دولت خلافگویی یا سوءتفاهم آماری؟
اختلاف فاحش بانک مرکزی و گمرک در آمار تجارت خارجی کشور، حاوی نکات و ابهاماتی جدی است؛ از یک سو گمرک کشور به عنوان نهاد دخیل در تجارت و طبق روال همیشه مسؤول اصلی اعلام آمارهای تجاری کشور است و از سوی دیگر، بانک مرکزی سالها متولی استخراج و ارائه آمارهای اقتصادی در کشور بوده است و نخستینبار نیست که اقدام به اعلام و انتشار آمارهای اقتصادی کشور میکند. ضمن آنکه بانک مرکزی در اعلام آمار تجارت خارجی به آمارهای مندرج در سامانه جامع تجارت استناد کرده است. فرضیههای مختلفی را میتوان درباره ریشه اختلاف فاحش این ۲ نهاد دولتی در آمار تجارت خارجی کشور مطرح کرد.
سادهترین و پیش پا افتادهترین فرضیه، خلافگویی یکی از طرفین در ارائه آمار تجارت خارجی است. این فرضیه اما با توجه به تبعات سنگین آن چندان محتمل به نظر نمیرسد.
فرضیه دیگر، اشکال احتمالی در سامانه جامع تجارت است. در واقع این امکان وجود دارد که آمارهای موجود در سامانه جامع تجارت به دلیل نقص یا خطا در اطلاعات ورودی این سامانه، با آمارهای گمرک دچار اختلاف شده باشد.
فرضیه سوم درباره اختلاف آماری گمرک با بانک مرکزی، تفاوت تعریف این دو از مصداق کالای وارداتی است. طبق این فرضیه، ممکن است مبنای سامانه جامع تجارت و گمرک از «کالای وارد شده» متفاوت باشد. به طور کلی واردات به کشور شامل ۳ مرحله «ثبت سفارش واردات کالا»، «ورود کالا به گمرک» و «تامین ارز و ترخیص کالا از گمرک» میشود. در این شرایط ممکن است سامانه جامع تجارت، تنها کالاهای «تامین ارز شده و ثبت سفارش شده» را به عنوان کالای وارد شده و گمرک «تمام کالاهای وارد شده به گمرک» را به عنوان آمار کالاهای وارداتی شناسایی کرده باشند. در این حالت، مابهالتفاوت کالاهایی که وارد گمرک شده اما تامین ارز نشدهاند، اختلاف گمرک و سامانه جامع تجارت در تعریف کالای وارداتی را نمایان میکند. همین فرضیه البته در تعریف کالای صادراتی هم مطرح است. به طور خلاصه اختلاف آماری بانک مرکزی (سامانه جامع تجارت) و گمرک، احتمالا ناشی از اختلاف در تعریف کالای وارداتی و صادراتی باشد. گذشته از دلیل اصلی این اختلاف، با توجه به اهمیت استخراج و ارائه آمار دقیق، لازم است سران دولت بهسرعت برای حل این موضوع و شفافسازی آن در فضای عمومی ورود کنند.
ارسال به دوستان
شیطنت گستاخانه اردوغان در باکو، بیسوادی او درباره تاریخ و جغرافیای ایران را نشان داد و دستمایه طنز افکار عمومی در ایران شد
سلطانبول
علی هدایتی: 1- رجب طیب اردوغان در باکو غلط زیادی کرد. البته گاف او در شعری که خواند، باعث شد در ایران شیطنت او دستمایه طنازی افکار عمومی شود. اردوغان تصور میکند در جنگ قرهباغ قلادهای بر گردن رژیم باکو انداخته است و حالا با طرح مسائل شیطنتآمیز، این قلاده را سفتتر کرده است. الهام علیاف هم میداند تبعات این شیطنت اردوغان علیه ایران برای او گران تمام خواهد شد و اردوغان با این شیطنت جشن پیروزی او را به کامش تلخ کرده است، البته نه ایران به آن سوی ارس چشم طمع دارد و نه آن سوی ارس خود را در قوارهای میداند که بخواهد چشمی به این سو داشته باشد. منتها یک واقعیت مهم را همه میدانند. آذربایجان خاک مسلمانان است. چه این سوی ارس باشد؛ چه آن سوی ارس. این خط قرمز ماست. کما اینکه حمایت ایران از آزادسازی منطقه اشغالشده قرهباغ نیز بر اساس همین دیدگاه صورت گرفت. اگرچه ضعف دیپلماسی ایران در جنگ قرهباغ مشهود بود و فرصتهای زیادی را از دست ایران خارج کرد اما سیاست حمایت اصولی ایران از آزادسازی منطقه قرهباغ، سیاست کاملا درستی بود و پیوند شیعیان 2 سوی ارس را محکمتر از قبل خواهد کرد. انتقاداتی که نسبت به مواضع برخی ائمه جمعه و شخصیتهای انقلابی و مذهبی در استانهای آذرینشین نسبت به مساله قرهباغ مطرح شده است قابل درک است اما زمان به ما خواهد گفت ایران در قبال آزادسازی بخشی از خاک شیعه، سیاست درستی اتخاذ کرده است یا نه.
2- حساسیت و عصبانیت مردم ایران نسبت به شیطنت رئیسجمهور حاشیهساز ترکیه در باکو قابل ستایش است. این میزان انسجام ملی علیه هر نگاه شیطنتآلود نسبت به حاکمیت ملی نشان میدهد ملت ایران یک ملت زنده، بیدار، متعصب و غیرتمند است. واکنش آذریهای کشورمان علیه شیطنت اردوغان هم قابل توجه بود و به عبارتی باعث شد تیر اردوغان به سمت خود او کمانه کند؛ از یادآوری قتل عام مردم تبریز توسط سلطان عثمانی تا شعرهای مطایبهآمیزی که آذریهای کشورمان علیه ترکان عثمانی در خلال جنگهای صفوی و عثمانی سرودهاند. این رفتار نشان از هوشیاری آذریهای کشورمان نسبت به طمعورزی وارثان عثمانی و همینطور نشان از همبستگی و انسجام ملی در ایران دارد. این یک سرمایه بزرگ است که هر ملتی از آن بهرهمند نیست. قطعا سرمایه انسجام ملی، بزرگترین عامل و اهرم امنیتآفرین برای هر جغرافیایی است. باید قدرشناس این روحیه و حساسیت به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بود.
3- واکنش محمدجواد ظریف و دستگاه وزارت امور خارجه نسبت به شیطنت رئیسجمهور ترکیه، سریع و بموقع بود. شاید در 7 سال گذشته این نخستینبار بود که وزارت امور خارجه به سرعت نسبت به یک موضوع مربوط به حاکمیت ملی واکنش نشان داد و حتی واکنشی شدیدتر از آنچه باید گرفته میشد، از خود نشان داد! ظریف در یک توئیت صریح، در پاسخ به اردوغان، تلویحا جمهوری آذربایجان را بخشی از خاک ایران دانست و بیسوادی اردوغان در حوزه تاریخ را به او یادآوری کرد. وزارت امور خارجه هم فورا سفیر ترکیه را احضار کرد. البته اجازه بدهید ما این رفتار را کمی عجیب بدانیم! دولتی که همین 2 هفته قبل، در واکنش به ترور شهید محسن فخریزاده، دانشمند بزرگ هستهای ایران توسط عوامل موساد، مکرر تاکید کرد نباید وارد تله «تنشزایی» شد، اکنون در واکنش به شعرخوانی اردوغان علیه بخشی از خاک کشورمان، یک واکنش غافلگیرکننده و البته مناسب اتخاذ کرده است. حال این سؤال مطرح است که چگونه میشود دولت محترم در مقابل موج مطالبه عمومی برای انتقام از آمران و عاملان ترور شهید فخریزاده که توسط دشمن اول ایران در منطقه غرب آسیا ترور شده، از ضرورت تنشزدایی و نیفتادن در دام صهیونیستها میگوید اما در واکنش به شیطنت وقیحانه اردوغان، اینطور صریح و بموقع موضع گرفته و بهانههایی مانند «تنشزدایی» را کنار میگذارد؟ تاملبرانگیزتر اینکه این نخستین بار نیست که اردوغان و دولت او درباره خاک شمال غربی کشورمان شیطنت میکنند! او حتی چند سال پیش بیشرمی را به اوج رساند و علیه مقامات عالی کشورمان نیز اظهاراتی گستاخانه مطرح کرد! چرا آن موقع حرکت مناسب و واکنش همسطحی از وزارت امور خارجه مشاهده نشد؟ بنابراین در اینکه واکنش وزارت امور خارجه و شخص ظریف به شیطنت اردوغان در باکو یک واکنش مطلوب و قابل قبول بوده تردیدی نیست اما با توجه به پیشینه منفعل دستگاه دیپلماسی در موارد مشابه بویژه در قبال همین جنگ اخیر قرهباغ پرسشهایی مطرح است.
این قبیل رفتارها از سوی وزارت امور خارجه آقای روحانی و بویژه از سوی ظریف، بیسابقه است. رفتار آقای ظریف در جریان حمله تروریستی به سفارت ایران در لبنان که توسط عوامل دستگاه امنیتی سعودی انجام شد، یک انفعال فاجعهبار تمامعیار بود. انفعال ظریف در قبال فاجعه منا و آن تصویر زانو زدن وی در مقابل شاه سابق کویت هم یک نشانه نمادین از انفعال دیپلماسی در دوره روحانی و ظریف است. انفعال مکرر در قبال رفتار اروپا بویژه در جریان دستگیری و محاکمه دیپلماتهای ایرانی هم جلوه دیگری از انفعال وزارت امور خارجه در تامین منافع ایرانیها بوده است. ماجرای ادعای اماراتیها درباره پیشنهاد ظریف مبنی بر گفتوگو درباره جزایر سهگانه هم یک خطای غیر ملی بود. انفعال محض دیپلماسی در جریان ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی و وضعیت نامشخص پیگیری حقوقی و دیپلماتیک این ترور در وزارت امور خارجه نیز نیازی به توضیح ندارد. آخرین مورد نمادین از انفعال وزارت امور خارجه را هم در جریان ترور شهید فخریزاده دیدیم. اما واکنش آقای ظریف و وزارت امور خارجه به شعرخوانی اردوغان در باکو، با همه این موارد کاملا متفاوت بود. این واکنش حتی نسبت به اهانتها و جسارتهای قبلی اردوغان نسبت به حاکمیت ارضی کشورمان نیز متفاوت است. خب! اکنون که این رفتار متفاوت و عجیب از سوی شخص وزیر و دستگاه وزارت امور خارجه انجام شده، آیا باید آن را نوعی تغییر و خودآگاهی و واقعگرایی در راهبرد دیپلماسی ایران دانست یا اینکه ...
4- دیروز بعد از واکنش وزارت امور خارجه علیه ترکیه، خبر آمد جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا در اظهاراتی گفته است باید طی یک فرآیند دیپلماتیک، اردوغان از ریاستجمهوری ترکیه کنار برود. او تاکید کرده است از رهبران و احزاب و جریانهای مخالف اردوغان حمایت میکند. این موضع بایدن البته قبل از این هم مطرح شده بود و طی هفتههای اخیر کارشناسان اندیشکدههای آمریکایی از افزایش تنش میان واشنگتن- آنکارا در دوره ریاستجمهوری بایدن گفته و نوشته بودند. دلایل اختلاف دولت جدید آمریکا با دولت اردوغان مشخص است و البته در این نوشته قصد تشریح آن را نداریم اما آنچه باعث میشود حواس ما نسبت به این موضوع بیشتر جلب شود را میتوان در قالب یک سوال مطرح کرد: آیا خدای نکرده واکنش صریح و قاطعانه وزارت امور خارجه و آقای ظریف، ارتباطی با موضع دولت جدید آمریکا در قبال ترکیه دارد؟
5- جریان انقلابی همگام با سایر اقشار نسبت به شیطنت اردوغان واکنش قاطعی نشان داده است. البته پیشگامی جریان حزبالله در این قبیل مسائل برای دفاع از کیان و امنیت و تمامیت ارضی کشورمان یک مساله روشن و غیرقابل کتمان است. جریان حزبالله بارها پایبندی خود به تامین و حفظ امنیت و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی را با خون خود امضا کرده است اما به نظر میرسد جریان انقلابی باید مراقب فیلم بازی کردن برخی «تازهغیرتیها» هم باشد و هوشیاری بیشتری به خرج دهد. مطالبه اصلی جریان انقلابی باید پیگیری مطالبه عمومی مردم ایران برای مجازات عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده و همینطور عاملان و آمران ترور شهید سلیمانی باشد. دشمنان اصلی تمامیت ارضی ایران بزرگ، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند، کما اینکه بارها آنها برنامههای خود برای تجزیه ایران را اعلام کردهاند. بنابراین انتقام از آمریکا و رژیم صهیونیستی، بزرگترین و مهمترین تلاش ایران برای حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی است. هر رفتار جعلی در حوزه غیرت و غرور ملی که تلاش کند این مطالبه اصلی جامعه را به حاشیه برده یا آن را به تحلیل ببرد، دقیقا اقدامی علیه امنیت ملی و حاکمیت ارضی است. بنابراین تعصب و غیرت ملی و غرور ملی باید در وهله نخست علیه دشمنان اصلی تمامیت ارضی و حاکمیت ملی منسجم و بسیج شود و سپس آن را به رخ امثال اردوغانی کشید که طی همین سالهای اخیر سیلیهای آبداری از جوانان جریان مقاومت در عراق و سوریه نوش جان کرده است.
******
تعلل دیپلماسی
گروه سیاسی: ششم مهرماه دور تازهای از درگیری نظامی جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ آغاز شد؛ جنگی که ظواهر آن نشان میداد این بار برخلاف خاستگاه ذاتیاش یعنی جدال بر سر مالکیت قرهباغ، دارای لایههای عمیقتری است. انتقال نیروهای تکفیری از سوریه توسط ترکیه به جبهه نبرد و افزودن آنها به ارتش آذربایجان و همچنین به کارگیری تسلیحات ساخت رژیم صهیونیستی توسط نیروهای نظامی الهام علیاف، نشان میداد چه بسا یکی از اهداف این جنگ، ناامنسازی و بیثبات کردن مرزهای شمالی ایران است. از یک طرف اشتراکات فرهنگی، قومی و مذهبی با آذربایجان و از سوی دیگر رابطه راهبردی اقتصادی و حسن همجواری طولانیمدت با ارمنستان، بر پیچیدگیهای جنگ این ۲ همسایه شمالی ایران برای کشورمان اضافه کرد. با این همه دستگاه سیاست خارجی کشور که در آن زمان تمام هم و غم خود را بر پیگیری انتخابات آمریکا گذاشته بود، در ورود بموقع به مناقشه و ایفای نقش میانجیگر تعلل کرد و نمره مردودی گرفت و حالا کشور با چند چالش عظیم از جمله تغییر در مرزهای بینالمللی، حضور نیروهای تروریستی در نزدیکی مرزهای شمالی، حضور نظامی ترکیه در نزدیکی ایران و همچنین آسیب دیدن مسیر ترانزیت کشورمان در کریدور نخجوان روبهرو است.
پس از 3 دور آتشبس ناموفق، نبرد 44 روزه جمهوری آذربایجان و ارمنستان در نهایت با ابتکار عمل رئیسجمهور روسیه خاتمه یافت. طبق این توافق که به تایید ولادیمیر پوتین، الهام علیاف و نیکول پاشینیان رسید، گروهی از نیروهای صلحبان فدراسیون روسیه شامل۱۹۶۰ پرسنل نظامی در طول منطقه تماس قرهباغ کوهستانی و در طول کریدور لاچین مستقر خواهند شد. بر اساس این توافق منطقه آغدام و اراضی جمهوری آذربایجان در منطقه قازاخ که تحت سیطره جمهوری ارمنستان بود، از تاریخ ۲۰ نوامبر به آذربایجان واگذار شد. همچنین جمهوری ارمنستان منطقه کلبجار را تا ۱۵ نوامبر ۲۰۲۰ و منطقه لاچین را تا اول دسامبر ۲۰۲۰ تحویل جمهوری آذربایجان داد و از کریدور لاچین ۵ کیلومتر عقب نشست. این موضوع اتصال قرهباغ به ارمنستان را تضمین میکند. طبق این توافق، طی ۳ سال آینده، برنامهای برای احداث یک مسیر جدید حملونقل در طول کریدور لاچین مشخص خواهد شد. این مسیر، ارتباط بین استپاناکرت (خانکندی) و ارمنستان را میسر خواهد کرد. جمهوری آذربایجان، ایمنی تردد شهروندان، خودروها و کالاها در طول کریدور لاچین در هر ۲ جهت را تضمین میکند. طبق این توافق، ۲ طرف متعهد شدند همه محورهای مواصلاتی اقتصادی و حملونقل در منطقه را رفع انسداد کنند. همچنین جمهوری ارمنستان به منظور سازماندهی تردد بدون مانع شهروندان، خودروها و کالاها در هر دو جهت، ارتباطات حملونقلی بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را فراهم میکند. همچنین کنترل ارتباطات حملونقلی با روسیه خواهد بود.
با این وجود این توافق ابهاماتی را درباره منافع کشورمان ایجاد کرده است که دستگاه سیاست خارجی کشور باید آنها را رفع کند.
* تروریستهای تکفیری
دغدغه ایران تغییرات جغرافیایی جدیدی است که در مرز به وجود آمده و پای عناصر تکفیری-تروریستی را به منطقه باز کرده است. این مساله از خطوط پررنگ قرمز تهران در مناقشه اخیر ۲ همسایه شمالی کشورمان محسوب میشود که حتی رهبر انقلاب نیز نسبت به آن هشدار دادهاند و ایران نباید در این باره کوتاه بیاید.
با تثبیت وضع فعلی، وضعیت نیروهای تکفیری که توسط ترکیه به آذربایجان گسیل داده شدند و حضور این نیروها در منطقه بویژه در نزدیکی مرزهای ایران یک چالش امنیتی برای ایران به وجود خواهد آورد.
* نخجوان
از دیگر نکات مهم مفاد توافق ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای کشورمان، توافق درباره نخجوان است. بر این اساس، ارمنستان پذیرفته از نخجوان، کانالی از داخل خاک ارمنستان عبور کند و به آذربایجان برسد. سوال این است: ترتیب عبور این گذرگاه و تعیین مسیر به چه شکلی خواهد بود و آیا احیانا دالان اتصالی نخجوان به جمهوری آذربایجان، با همکاریهای گمرکی و تجارت زمینی ایران، تضاد و تناقض پیدا خواهد کرد یا نه؟ برخی کارشناسان ادعا کردهاند برقراری کریدور بین آذربایجان و نخجوان، به موقعیت ترانزیتی ایران آسیب جدی وارد خواهد کرد.
* حضور نظامی ترکیه در نزدیکی ایران
پارلمان ترکیه اخیرا تصویب کرد نظامیان این کشور در آذربایجان حضور یابند. همچنین الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، پس از امضای توافق در یک گفتوگوی تلویزیونی، اعلام کرد حفظ امنیت مناطق آزادشده بر پایه اقدام مشترک نیروهای باکو و آنکارا خواهد بود. به بیان دیگر معنی ادعای رئیسجمهور آذربایجان این است که بخشی از نیروهای مسلح ترکیه وارد منطقه خواهند شد. اگر نیروهای ترکیه در مناطق مرزی ایران مستقر شوند، این مساله چالشبرانگیز خواهد بود و آذربایجان باید عواقب اقدامات احتمالی علیه مرزهای ایران را بر عهده بگیرد.
***
شیطنت اردوغان در باکو
«رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه که برای شرکت در مراسم رژه نظامی نیروهای جمهوری آذربایجان به مناسبت اتمام اشغال منطقه «قرهباغ کوهستانی» توسط ارمنستان، به باکو سفر کرده بود، با اظهارات تحریکآمیزش جنجالساز شد. اردوغان که در این مراسم به همراه «الهام علیاف» شرکت کرده بود، بیتی از یک شعر جداییطلبانه درباره رود ارس در مرز ایران و جمهوری آذربایجان را علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران خواند. رئیس جمهور ترکیه در نشست خبری مشترک با الهام علیاف سخنان خود را با قطعهای از ترانه معروف «آراز» آغاز کرد. اردوغان خطاب به مردم آذربایجان گفت: «ارس را جدا کردند و آن را با سنگ پر کردند- من از تو جدا نمیشدم، ما را با زور جدا کردند». این اظهارات با واکنشهای منفی در تهران مواجه شد. «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه در صفحه توئیتر خود نوشت: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!»وی ادامه داد: «آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچ کس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند». دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به سخنان تحریکآمیز اردوغان در مراسم رژه پیروزی ارتش جمهوری آذربایجان در باکو، اینگونه واکنش نشان داد: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است، زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکست خورده داعش در سوریه است، حرف غلطی است». به اعتقاد کارشناسان، این شیطنت اردوغان در راستای توسعهطلبیهای وی و همینطور تحت فشار قرار دادن رژیم باکو مطرح شده است. اگرچه دولت علیاف باید پاسخگوی این گندهگویی اردوغان باشد و ایران یک پاسخ قاطع به این رفتار غیردوستانه نشان دهد اما کارشناسان میگویند این شیطنت رئیسجمهور ترکیه نباید اولویتهای اصلی ایران در حوزه سیاست خارجی را تحتالشعاع قرار دهد، بویژه اینکه در شرایط فعلی، مسائل منطقهای بویژه مسأله انتقام از رژیم صهیونیستی به خاطر ترور شهید فخریزاده در اولویت قرار دارد.
*** نمره مردودی وزارت امور خارجه در بحران 44 روزه قرهباغ
مهدی گرگانی: درگیری نظامی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قرهباغ آنقدر به جغرافیای کشور ما نزدیک بود که حتی از روی پشتبام روستاهای ما آتشبار 2 طرف قابل مشاهده بود. شاید بتوان گفت مهمترین و حساسترین بحران چند دهه اخیر که در نزدیکی مرزهای ما میان ۲ کشور خارجی رخ داده، بحران قرهباغ است.
جنگ 44 روزه قرهباغ پس از نقض ۳ آتشبس بالاخره با تصرف شوشی، دومین شهر بزرگ قرهباغ و بازپسگیری بسیاری از مناطق جبهه جنوبی مناقشه توسط ارتش جمهوری آذربایجان و گروههای شبهنظامی تحتالحمایه ترکیه با میانجیگری روسیه به پایان رسید.
تحلیل محتوای این توافق هر چند در مجموع روی امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران تاثیر زیادی خواهد گذاشت اما موضوع این مطلب نیست، بلکه قصد داریم دیپلماسی و تحرکات سیاسی ایران و وزارت امور خارجه دولت تدبیر(!) و امید(!) را در این مناقشه مورد بررسی قرار دهیم.
* اهمیت تاریخی قرهباغ برای ایران
اشتراکات فرهنگی، زبانی و وابستگیهای تاریخی میان ایران با جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان و منطقه قرهباغ بر کسی پوشیده نیست. از همین رو ایرانیها همواره با دقت تحولات حاکم بر منطقه قرهباغ و تنشهای میان ۲ طرف را دنبال کردهاند. قرهباغ محل جنگ میان نیروهای ایرانی و امپراتوری روس در سالهایی از قرون 18 و 19 بوده است. حتی عهدنامه «گلستان» دوشنبه ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳ میلادی در پی پایان جنگهای ایران و روس در دوره قاجار در روستای گلستان در شمال قرهباغ کنونی امضا شده است.
علاوه بر اهمیت تاریخی، حضور اقوامی با تبار ایرانی، مرزهای مشترک، مراودات تجاری میان ۳ کشور و اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک منطقه ناگورنو- قرهباغ، دارای اهمیت زیادی برای ما بوده، هست و خواهد بود.
ایران از همان سالهای ابتدایی وقوع تنش و جنگ بر سر قرهباغ یکی از طرفهای میانجی بوده است تا جایی که وساطت ایران در سال 1992 میلادی به «بیانیه تهران» بر سر قرهباغ ختم شد. این بیانیه جزو نخستین توافقهای رسمی درباره قرهباغ بین باکو و ایروان بوده است که با عنوان بیانیه مشترک سران کشورها در تهران شناخته میشود.
اما آیا در مهمترین جنگ واقعشده در قرهباغ که باعث تغییر جغرافیای آن پس از ۳ دهه شد و بخشهایی از خاک این سرزمین میان ۲ طرف جابهجا شد، دیپلماسی ایران موفق عمل کرد؟
از زمان شروع آخرین درگیری نظامی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ششم مهرماه 99، کشورهای مختلفی از جمله روسیه، آمریکا، فرانسه و سازمان همکاری اروپا برای توقف درگیریها و گرفتن ابتکار عمل برای حلوفصل سیاسی بحران وارد عمل شدند. تلاشهای رئیسجمهور و وزیر خارجه روسیه بالاخره نوزدهم مهرماه باعث حصول توافق آتشبس شد. پس از آن آمریکا و کشورهای دیگر وارد صحنه شدند و با دعوت مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا از وزرای خارجه باکو و ایروان، توافق آتشبس دیگری میان طرفین منعقد شد. در مجموع ۳ بار توافق آتشبس طی جنگ 44 روزه اخیر برقرار شد. هر چند این توافقها هیچ کدام دوامی نداشت اما کشورهای واسطه نظیر روسیه به خاطر طرحهایی که از سالهای پیش تهیه و تدوین کرده بودند و دیپلماسی فعالی که در این زمینه داشتند، موفق شدند نفوذ خود را بر ۲ طرف اعمال کرده و ضمن افزودن اعتبار به دیپلماسی و سیاست خارجی خود، در نهایت منافع خود را نیز در کنار توقف جنگ پیش ببرند. ترکیه نیز با حضوری فعال در چندین عرصه مثل حمایت تمامقد از باکو، اعزام عناصر خود و تروریستهای تکفیری به منطقه و رایزنی فشرده با مسکو، توانست اهداف و نیات خود را به روسیه که میانجی اصلی برای توقف جنگ بود تحمیل کند.
دستگاه سیاست خارجی ایران اما از زمان آغاز درگیریهای نظامی میان ارتش جمهوری آذربایجان و ارمنستان چندان جدی به موضوع نگاه نکرد و تنها به درخواست از طرفین برای توقف درگیریها بسنده کرد و تا روزهای آخر نشانی از دیپلماسی فعال وزارت امور خارجه ایران در این زمینه نبود.
در نهایت مهمترین تحرک دیپلماتیک ایران سفر دکتر «سیدعباس عراقچی» معاون وزیر امور خارجه به باکو، ایروان و مسکو و ارائه طرحی برای حلوفصل سیاسی بحران بود که اولا خیلی دیر انجام شد، ثانیا مشخص نبود محتوای این طرح چه ویژگیهایی داشت که از سوی هیچ کدام از طرفها جدی گرفته نشد و ثالثا در سطح پایین انجام شد. شاید حضور محمدجواد ظریف به جای عراقچی در مرکز این دیپلماسی، در کنار تماس تلفنی حسن روحانی با رهبران جمهوری آذربایحان، ارمنستان و روسیه، باعث اثرگذاری بیشتر آن میشد.
از سوی دیگر وزارت امور خارجه ایران حتی یک موضع مشخص رسانهای هم نداشت. تا قبل از سخنرانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی، اغلب رسانهها نمیدانستند در قبال این بحران دقیقا چه موضعی باید اتخاذ کنند.
پس از فرمایشات حضرت معظمله که صراحتا فرمودند جمهوری آذربایجان حق بازپسگیری سرزمینهای خود در قرهباغ را دارد، جهتگیری رسانهها در قبال این بحران شفافتر و مشخصتر شد.
یکی دیگر از ضعفهای وزارت امور خارجه کشورمان، استقبال فوری و عجولانه از توافق آتشبس بود. در حالی که وزارت امور خارجه در بیانیه خود بر اصول مورد نظر ایران از جمله عدم تغییر در مرزهای رسمی بینالمللی و خروج همه تروریستهای تکفیری و جنگجویان خارجی تاکید کرده است اما برخی تحلیلگران معتقدند امکان از میان رفتن نقش ترانزیتی ایران میان آذربایجان و منطقه نخجوان و قطع ارتباط مرزی ایران با ارمنستان، از مواردی است که در تضاد با منافع اساسی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه است. هر چند وزارت امور خارجه ایران چنین مسالهای را تکذیب کرده و تغییر جغرافیایی مذکور را جعلی خوانده است اما حتی اگر چنین چیزی در توافق هم نیامده باشد، مشخص نیست در عرصه عمل چه اتفاقاتی خواهد افتاد و کشورهایی که دست برتر را دارند چگونه توافق را اجرا خواهند کرد. این توافق پاشنههای آشیل زیادی دارد و نمیتوان بسادگی بحران قرهباغ را تمامشده خواند. اختلافات گسترده موجود، حضور احتمالی نظامیان ترکیه در مناطق ارمنینشین قرهباغ و احتمال مداخله مجدد برخی عوامل خارجی دیگر ممکن است توافق را در عمل وارد فازهای دیگری کند. از زمان اعلام توافق آتشبس، دولت فرانسه مسائلی را در مخالفت با توافق عنوان کرده است و امانوئل مکرون حتی به صورت تلفنی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در همین زمینه رایزنی کرده است. از سوی دیگر تغییر دولت آمریکا طی چند هفته آینده و احتمال رویکرد تازه واشنگتن در سیاست خارجی، ممکن است مجددا بازی را وارد مرحله جدیدی کند.
اما آنچه در حال حاضر فوریترین تهدید برای امنیت ملی ما محسوب میشود، حضور نیروهای تکفیری در مناطقی است که تحت کنترل جمهوری آذربایجان درآمده است. بالطبع ارتباطات تنگاتنگ میان ترکیه و دولت آذربایجان و حضور نظامیان ارتش ترکیه در مناطق تازه آزادشده از یک سو و حضور تکفیریها و عناصر شبهنظامی خارجی و ارتباطات و فرمانبرداری این عناصر از ترکیه از سوی دیگر، تهدیدات تازهای را در جغرافیای نزدیک ما به وجود آورده است. دستگاه سیاست خارجی ما باید قبل از اینکه دوباره دیر شود از عدم حضور این نیروهای خطرناک در اطراف مرزهای اطمینان و تضمین حاصل کند.
ایران میتواند با همه طرفها- باکو، ایروان، مسکو و حتی آنکارا- وارد رایزنی شود تا از منافع مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران در توافق قرهباغ اطمینان حاصل و در صورت وجود تهدید، اقدامات لازم را در برابر آن اتخاذ کند.
***
جنگی که استحاله شد
محمد محبوبی: منطقه قرهباغ، منطقه نسبتا کوچکی به مساحت 4400 کیلومترمربع است که در خاک جمهوری آذربایجان واقع شده است اما جمهوری ارمنستان از عصر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون ادعای تملک قسمتی از آن را دارد. این منطقه کوچک، خود از ۲ بخش تشکیل شده است: ناگورنوقرهباغ (که در روسی به معنای «قرهباغ علیا» یا همان قرهباغ کوهستانی است) و نیژنیقرهباغ (که در روسی معادل «قرهباغ سفلی» یا قرهباغ جلگهای معنا میشود). برخلاف منطقه نیژنیقرهباغ یا قرهباغ جلگهای که مسلماننشین است، در بافت جمعیتی منطقه ناگورنوقرهباغ یا قرهباغ کوهستانی، ارامنه اکثریت مطلق را در اختیار دارند و همین امر سبب شده قرهباغ کوهستانی در طول تاریخ معاصر، خصوصا از زمان فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوریهای حوزه قفقاز، محل اختلافات حقوقی و جنگهای متعدد باشد.
* ادعاهای طرفین مناقشه چیست
در مناقشه قرهباغ هر یک از طرفین ادعای متفاوتی نسبت به دیگری دارد: جمهوری ارمنستان به سبب برتری جمعیتی خود، بر «اصل تعیین سرنوشت ملتها»۱ تکیه میکند و ملاک مالکیت سرزمینی را آرای ساکنان قرهباغ میداند. آنگونه که در دادههای آماری مشاهده میشود، در دوره حکومت اتحاد جماهیر شوروی، ارامنه اکثریت مطلق جمعیت قرهباغ را تشکیل میدادند. بر اساس یک سرشماری که پیش از فروپاشی شوروی و در سال 1989 انجام شد، منطقه خودمختار قرهباغ 190 هزار سکنه داشت که از این تعداد 77 درصد ارمنی، 22 درصد آذری و یک درصد مربوط به سایر اقوام بودند. آذریها در پاسخ به این ادعا معتقدند ترکیب جمعیتی فعلی قرهباغ، حاصل سالها اشغال و تجاوزگری است، اگرنه جمعیت ساکن قرهباغ در ۲ قرن پیش اکثراً مسلمان و آذری بودهاند لذا نمیتوان به ترکیب جمعیتی دستکاریشده حق تعیین سرنوشت داد. آذریها همچنین بر این باورند هرگونه رفراندومی برای الحاق قرهباغ کوهستانی به جمهوری ارمنستان باید در سطح کل کشور برگزار شود، نه صرفا در منطقه.
در سوی دیگر ماجرا، جمهوری آذربایجان با توجه به معاهدات پیشین و با استناد به حقوق بینالملل، به «اصل تمامیت ارضی دولتها»۲ اتکا میکند و مالکیت قرهباغ کوهستانی را از آن خود میداند. کارشناسان ارمنی با استناد به قانون حق جدایی از شوروی مصوب سال 1990، مدعی هستند در آستانه فروپاشی شوروی، رفراندومی در خودمختاری قرهباغ برگزار شد و اکثریت قریب به اتفاق اتباع، رأی به استقلال این خودمختاری دادند و قرهباغ در 2 سپتامبر 1991 به عنوان یک جمهوری مستقل از اتحاد جماهیر شوروی اعلام موجودیت کرد، لذا جمهوری آذربایجان حق ندارد حاکمیت خود بر قرهباغ کوهستانی را تحمیل کند.
علاوه بر اختلافات حقوقی و نظامی، مولفه دیگری که مسأله قرهباغ را پیچیدهتر میکند، نقشآفرینی بازیگران خارجی و بینالمللی است. آمریکا، روسیه، رژیم صهیونیستی، اتحادیه اروپایی، ترکیه و ایران اصلیترین بازیگرانی هستند که در این مسأله نقش ایفا کردهاند. گروه مینسک هم از زمان جنگ اول قرهباغ در سالهای 1992 تا 1994 تلاش دارد این مسأله را حلوفصل کند ولی تاکنون موفق نشده است.
* میراث جنگ اول قرهباغ
در توضیح ژئوپلیتیک منطقه میتوان گفت منطقه قرهباغ کوهستانی، برونخاک3 غیررسمی جمهوری ارمنستان در خاک آذربایجان است و متقابلا نخجوان، برونخاک جمهوری آذربایجان به شمار میرود که خاک ارمنستان اتصال زمینی آنها را قطع کرده است. به دنبال پایان جنگ اول قرهباغ در سال 1994، جمهوری ارمنستان با اشغال شهرهای حومه قرهباغ از جمله گذرگاه لاچین توانست اتصال زمینی خودش به قرهباغ را برقرار و برتری نسبی پیدا کند. این در حالی است که چنین اتصالی میان نخجوان و آذربایجان برقرار نشده است. گروه مینسک تلاش کرد در طرح پیشنهادی کیوست، زمین گذرگاه لاچین را با زمین گذرگاه مغری تبادل کند اما جمهوری آذربایجان واگذاری قرهباغ و شهرهای اطرافش را در تناقض با تمامیت ارضی خود دانست و این طرح را نپذیرفت. کارکرد دیگری که مناطق اشغالی اطراف قرهباغ برای ارمنستان ایفا میکند این است که منطقه حائل4 میان خود و نظامیان آذربایجان است و در مواقع حمله آذریها به قرهباغ، جنگ ابتدا در شهرهای پیرامونی به وقوع میپیوندد.
برخلاف جمهوری آذربایجان که به دریای خزر دسترسی دارد، جمهوری ارمنستان کشوری محصور در خشکی5 است که با حداقل ۲ همسایه از 4 همسایهاش، یعنی آذربایجان و ترکیه، به خاطر مناقشه قرهباغ دارای روابط خصمانه است. همین مسأله سبب تنگتر شدن محاصره ارمنستان شده است. در جریان جنگ 2020، گرجستان هم سومین همسایهای بود که مرزهایش را بهروی ارمنستان بست و خاک ایران تنها معبر تردد و ترانزیت ارمنستان به شمار میرود. در مقابل دسترسی آذربایجان به دریای خزر و روابط سازندهای که با همسایگانش و قدرتهای فرامنطقهای دارد، برتری نسبی این کشور در مقابل ارمنستان است.
* جنگ 2020 قرهباغ؛ جنگی که استحاله شد
در مقایسه بازیگران دولتی حاضر در جنگ 2020، مشاهده میشود که اهداف سابق باکو تحتالشعاع اهداف قدرتهای دیگر قرار گرفته است. این بازیگران جدید باعث شدهاند جنگ قرهباغ کوهستانی از حالت سنتی خود یعنی اختلاف قومی- سرزمینی صرف درآید و ابعاد جدیدتری به خود بگیرد. در این باره به صورت خاص میتوان به بازیگری ترکیه و اسرائیل اشاره کرد که هر دو از آذربایجان پشتیبانی میکنند و خواستار اخراج ارتش ارمنستان از قرهباغ کوهستانی هستند. به عبارتی دیگر، میتوان گفت جنگ اخیر قرهباغ تنها جنگ باکو نیست، بلکه در مقیاسی کلانتر جنگ حامیان اصلی آن، یعنی آنکارا و تلآویو است.
الف) ترکیه: ترکیه یکی از دیرینهترین متحدان جمهوری آذربایجان به شمار میرود که در جنگ اول قرهباغ نیز جانب باکو را گرفت و با ایروان قطع رابطه کرد. اتحاد سابق ترکیه و آذربایجان ریشههای قومی و مذهبی داشت اما از سال 2002 با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سیاست خارجه ترکیه هم به مرور دستخوش تغییر شد. سیاست خارجی ترکیه تا پیش از این مقطع متأثر از کمالیسم بود که بر خالصسازی نژادی ترک و گرایش به بلوک غرب تکیه میکرد اما با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و خصوصا در دوره ریاستجمهوری رجبطیب اردوغان، نوعثمانیگرایی مبنای سیاست خارجی ترکیه شد. نوعثمانیگرایی به دنبال احیای خلافت پرشکوه عثمانی و تسلط بر مناطق تحت نفوذ سابق است. حضور پررنگ آنکارا در مناقشات سوریه و لیبی و رقابت آن با تهران و مسکو، در این چارچوب بیان میشود. پشتیبانی بحثبرانگیز ترکیه از نظامیان آذربایجان در مناقشه 2020 هم در این منطق معنا مییابد و همانند مناقشات دیگر، آنکارا رقبای اصلی خود را نه مقامات ارمنستان، بلکه تهران و مسکو میبیند که منافع قابل توجهی در جمهوری ارمنستان دارند.
ب) اسرائیل: آنطور که گزارشهای متعدد به روشنی بیان میکنند، اسرائیل و آذربایجان در دوره ریاست الهام علیاف و خصوصا طی سالهای اخیر به متحدان نزدیک یکدیگر تبدیل شدهاند. همکاری این دو محدود به تجارت تسلیحات نظامی نیست، بلکه در حوزههای کشاورزی، علمی، بهداشت و درمان و... هم این رابطه نزدیک مشاهده میشود. همچنین طبق گزارش جروزالم پست، اسرائیل 40 درصد نفت خود را از آذربایجان تأمین میکند.
علاوه بر تصریحات مقامات آذری همچون وبینار الین سلیمانف، سفیر آذربایجان در واشنگتن با بنیاد یهودی امور امنیت ملی (JINSA)، معامله اسلحه میان آذربایجان و اسرائیل نشانه دیگری از همپیمانی در مسأله قرهباغ است. مطابق گزارش موسسه پژوهشهای صلح بینالمللی استکهلم، رژیم صهیونیستی طی سال گذشته بهتنهایی حدود دوسوم (61 درصد) تمام تسلیحات وارداتی آذربایجان را تأمین کرده است. در میان تسلیحات صادراتی، مواردی نظیر پهپاد انتحاری IAI Harop و بمب خوشهای M095 DPICM هم مشاهده میشود. صادرات اسلحه از سوی اسرائیل به آذربایجان میتواند نشانه سود بالای این تجارت برای تلآویو و بالطبع علاقهمندیاش به تداوم جنگ باشد اما ارمنستان از بازار اسلحه اسرائیل بیبهره است و فروش اسلحه به آذربایجان منجر به فراخوان اعتراضآمیز سفیر ارمنستان در اسرائیل به ایروان شد. همین امر نشان میدهد هدف اسرائیل در جنگ قرهباغ صرفا تجارت اسلحه نیست و در تلاش است باکو، متحد خود در منطقه، را به پیروزی برساند.
آنچه از پشتیبانی اسرائیل از آذربایجان دریافت میشود، این است که منافع تلآویو فراتر از تجارت اسلحه در منطقه است، زیرا تجارت اسلحه تنها با یک طرف مناقشه انجام میشود و طرف دیگر مناقشه بهرغم نیاز شدید به اسلحه، از معامله آن با اسرائیل محروم است. همچنین منافع اسرائیل فراتر از تحکیم موقعیت خود در آذربایجان و در نزدیکی ایران است، چراکه چنین جایگاهی پیش از این نیز وجود داشت و دستاورد جدیدی محسوب نمیشود. چیزی که دستاورد جدیدی برای تلآویو محسوب خواهد شد آن است که تنش خود با ایران را از همسایگی خاک خود دور کرده و به مرز ایران منتقل کند. اسرائیل با این پشتیبانی موفق خواهد شد منطقه تنش را به همسایگی ایران منتقل کند و موقعیت جغرافیایی خطر را به مرز ایران بکشاند. به عبارت دیگر، اسرائیل با پشتیبانی از جنگ قرهباغ، عمق استراتژیک۶ خود را شدیدا افزایش میدهد و تنش را به مرزهای ایران میکشاند.
در مجموع آنچه از حضور این ۲ بازیگر جدید (ترکیه و اسرائیل) در جنگ 2020 قرهباغ مشاهده میشود آن است که اهداف این درگیری، اهداف سابق یعنی بازپسگیری سرزمینهای اشغال شده آذربایجان نیست، بلکه نوعثمانیگرایی آنکارا و افزایش عمق راهبردی تلآویو در صدر اهداف این درگیری قرار دارد. به همین جهت هرگونه آتشبس یا طرح میانجیگری، موقتی و شکننده خواهد بود.
------------------------------------------------
پینوشتها:
1- The Principle of Self-determination
2- The Principle of Territorial Integrity
3- Exclave
4- Buffer Zone
5- Landlocked
6- Strategic Depth
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|